[ad_1]

کشتن بد زن تهرانی با چکش / کشف جسد مثله شده درون حمام!
شامگاه سهشنبه ۲۸ تیر امسال پسر جوانی با پلیس تماس گرفت و از کشف جسد مادرش درون حمام خانه خبر داد.
ساعتی سپس نیز بازپرس محمد جواد شفیعی و تیم بررسی منظره جرم راهی محل شدند. آنها با ورود به ساختمان و درون حمام با جسم خونین زنی ۵۰ ساله به نام مهوش مواجه شدند. آثار خون درون آشپزخانه نیز سخن پند آموز از اون داشت که زن میانسال در آنجا به کشتن رسیده و جسد به حمام منتقل و مثله شده است.
متخصصان پزشکی قانونی تاریخ مرگ را حدود 10 ساعت قبل از کشف جسد و دلیل مرگ را اصابت جسمی سنگین به سر اعلام کردند.
طبق تحقیقات شکل گرفته از سه فرزند مقتول و ناپدید شدن همسرش و باتوجه به اینکه آثار ورود فردی غریبه به خانه دیده نمیشد این احتمال برای تیم جنایی مطرح شد که عامل جنایت همسر مقتول به نام بهروز است. در تحقیقات از همسایه ها نیز مشخص شد که صدای درگیری زوج میانسال را در روز حادثه شنیدهاند و همین داستان مهر تأییدی بر اون بود که بهروز عامل این جنایت است.
تحقیقات برای دستگیری مرد میانسال ادامه داشت تا اینکه با گذشت یک ماه از جنایت، یکی از فرزندان مقتول در تماس با پلیس مدعی شد که پدرش به شرکت او آمده اما سپس از چند ثانیه دوباره متواری شده است. بررسیها همچنان ادامه داشت تا اینکه کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت سرانجام پس از گذشت 2 ماه از این جنایت هولناک برنده شدند رد مرد میانسال را در یکی از پارکهای پایتخت بهدست آورند و شنبه قبل او را بازداشت کنند.
مرد میانسال در تحقیقات اولیه به کشتن همسر خود اعتراف کرد و به دستور بازپرس شعبه پنجم دادسرای امور جنایی تهران در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار داده شد. تحقیقات در این رابطه ادامه دارد.
گفتوگو با متهم
چه شد که همسرت را به کشتن رساندی؟
قصدم کشتن او نبود. در تمام 37 سالی که با هم زندگی کردیم حتی یک سیلی هم به همسرم نزده بودم. همسرم سالها بود که از بیماری وسواس درد میبرد. مثلاً اگر دست به دستگیره در میزدی باید 6 مرتبه دستگیره را پاکیزه میکرد. با اینکه تحت معالجه بود اما وسواسش خوب نشده بود.
روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟
سر همین وسواس باهم جر و بحثمان شد. میز آشپزخانه را تعمیر کرده بودیم و به همین دلیل یک چکش برای تعمیر درون آشپزخانه بود که وقت نکرده بودم اون را به انباری انتقال دهم. روز حادثه که دعوایمان شد، از روی عصبانیت یکباره چکش را برداشتم وچند ضربه به سر همسرم زدم. به خودم که آمدم او را خونین درون آشپزخانه دیدم.
برای چی جسد را مثله کردی؟
من همسرم را کشته بودم و هیچ کاری از دستم برنمی آمد. میخواستم جنازه را از خانه خارج ببرم به همین دلیل به درون حمام انتقال داده و جسد را مثله کردم. اما زمانی که خواستم جسد را خارج ببرم، متوجه شدم که تاریخ بازگشت بچهها به خانه است. از طرفی خارج هم شلوغ شده بود و ممکن بود همسایهها مرا در اون حالت ببینند.
در این زمان کجا بودی؟
درون پارکها میخوابیدم. هر شب در یک پارک میخوابیدم تا نتوانند دستگیرم کنند. ولی در این زمان یک ثانیه هم راحتی نداشتم. خواستم خودم را معرفی کنم اما میترسیدم قصاص شوم.
چه شد به جستجو پسرت رفتی؟
می خواستم با او صحبت کنم. راحتی نداشتم، اما پسرم با دیدن من حالش بد شد و شروع به گریه کرد. به قدری حال او بد شد که من زمان نکردم از خودم نگهداری کنم یا از پشیمانیام بگویم. سه فرزندم اولیای دم هستند و نمیدانم آنها چه تصمیمی برای من میگیرند. اما اگر خواهان قصاص هم باشند به آنها حق میدهم. من همسرم را دوست داشتم و راضی به مرگش نبودم فقط برای یک ثانیه عصبانیت زندگی همه خانوادهام را نابود کردم.
گردآوری: گروه خبر سیمرغ
seemorgh.com/news
منبع: روزنامه ایران
[ad_2]