اقسام سحر و ویژگی های اون از نظر دانایان غربی و علمای دینی چیست؟

[ad_1]

سحر از جمله عناوینی است که در اعصار مختلف و سرزمین‌های گوناگون، محل گفتگو بوده و از اون طرفداری می‌شده است؛ برخی اون را چیز تازه‌ای اجتماعی، عده‌ای دیگر چیز تازه‌ای سیاسی و برخی هم اون را خرافه و ساختگی پنداشته‌اند. مهم آنکه سحر و جادو همچون ابزاری تیز مورد سوء استفاده استثمارگران اقتصادی و سیاسی قرار گرفته است و به واسطه اون قدرت خویش را تثبیت نموده و چند روزی بر سلطه غیرقانونی خود ادامه داده‌اند. از سوی دیگر مردم پاک‌طینت به دنبال مشعلداران هدایت با اون به مبارزه پرداخته‌اند و چهره‌های مزوّر و غیرواقعی سلطه‌گران و اعمال جادویی آنان را بر ملا ساخته و رسوایشان کرده‌اند. با این مقدمه کوتاه به بررسی اون می‌پردازیم.

معنای لغوی: خلیل بن احمد فراهیدی متوفای سال ۱۷۵ هجری قمری در کتاب «العین» می‌نویسد: السحر؛ کل ما کان من الشیطان فیه معونة؛ هر چه شیطان دستی برای کمک به اون برآرد، سحر نامیده می‌شود. دوباره آورده است: الأخذة التی تأخذ العین ـ هر چیزی که چشم بظاهر اون را ببیند و حقیقتش چیز دیگری باشد سحر است.(۱)

ابن منظور، لغوی سرشناس و متوفای سال ۷۱۱ هجری قمری می‌نویسد: السحر؛ عمل تقرّب فیه الی الشیطان و بمعونة منه ـ هر کاری که عامل اون در تحققش نیاز به کمک و تقرّب به شیطان دارد سحر است. سپس اضافه می‌کند: سحر اون چیزی است که در چشم ظاهر می‌شود تا جایی که بینند خیال می‌کند واقعیت همان چیزی است که دیده و حال آنکه اصل و واقعیت چیز دیگری است.(۲) و در آخر می‌نویسد: کلّما مهربانی مأخذه و دقّ فهو سحر؛ هر چیزی که ریشه و پایه اون ظرافت و دقتی ویژه دارد که بر دیگران پوشیده است سحر نامیده می‌شود.(۳)
علامه طبرسی(ره) فرموده: السحر عمل خفی لخفاء سببه یصوّر الشئ بخلاف صورته و یقلبه عن جنسه فی الظاهر ولا یقلبه عن جنسه فی الحقیقة الاتری الی قوله   برتر: یُخَیَّلُ إِلَیْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّها تَسْعى(۴) ؛ سحر کاری پنهانی است زیرا علل و اسباب اون پشت پرده انجام می‌گیرد، به طوری که اون چیز را به گونه‌ای دیگر جلوه می‌دهد، آشکار تغییر ماهیت داده (همانند تبدیل براده چوب به برنج پخته شده) آیا نمی‌بینید پروردگار فرموده: ساحران چنین وانمود کردند که ریسمان‌ها و چوب‌های آنان به سوی موسی(ع) در حرکتند.(۵)
علامه طریحی در ذیل آیه شریفه: (إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلاَّ رَجُلاً مَسْحُوراً)(۶) پیروی نمی‌کنید شما مگر مرد ساحری را ـ می‌گوید: مسحورا عن الحق ـ مسحور کسی است که از حق و واقعیت جدا شده آشکار واقعیت چیز دیگری است، سپس اضافه می‌کند: سمیّی السحر سحرا لانّه صرف عن جهته، دلیل نامگذاری اون است که شخص سحر شده از جهت و واقعیت و واقعیت موجود منصرف شده، چیز دیگری را می‌بیند و اعتقاد دارد.
و دوباره در ذیل آیه شریفه: قُلْ فَأَنَّى تُسْحَرُونَ(۷) ؛ بگو پس برای چی افسون و سحر می‌شوید، می‌نویسد: ای فکیف تخدعون عن توحیده و یموه لکم ـ پس چگونه نیرنگ میخورید و از ستایش و یگانگی پروردگار جدایتان میکنند و امر بر شما پوشیده است.(۸)
پس از مجموعه مطالبی که گذشت بدست آمد که: هر کاری که جلب رضایت شیاطین را در بر داشته باشد و شامل خدعه، مکر، فریب و چشم‌بندی باشد و باطل را به شکل حق جلوه دهد سحر نامیده می‌شود.

اقسام سحر و ویژگی های آن از نظر دانشمندان غربی و علمای دینی چیست؟

معنای اصطلاحی سحر

هر سخن و نوشته و کاری که جسم، قلب و عقل انسان مسحور را تحت نشان قرار دهد و به وی صدمه رساند (مستقیم یا غیر مستقیم، موقت و یا دائم) سحر نامیده می‌شود، چه در قطعه دعا و اوراد، سوگند‌ها، رقیه‌ها، دمیدن و فوت‌ کردنها، به کارگیری فرشتگان و اجنه و… باشد.(۹)
از این رو مالک «ایضاح الفوائد» فرمودند: استحداث الخوارق امّا بمجرد التأثیرات النفسانیه فهو سحر…؛ ساختن کارهای خارق‌العاده‌ای که در دلیل‌ نشان امور نفسانیه ساحر در مسحور بوقوع پیوندد «سحر» نامیده می‌شود  و چنانچه انجام امور خارق‌العاده با کمک گرفتن از قدرت زمین و افلاک و یا ستارگان (اجرام آسمانی و زمینی) انجام گیرد «طلسم» نام می‌گیرد و اگر امر خارق‌العاده با کمک گرفتن از ارواح انسان‌ها ممکن شد اون را «عزائم» می‌نامند، که در درون همین تعریف، سخن‌چینی و نمامی‌ نهفته است و اون را «نیرنجات» نامیده‌اند.(۱۰)

اقسام سحر

از آنجا که سحر از علوم حیرت‌انگیز و غریبه شمرده شده و هر کسی در اون وادی قدم گذاشته تلاش کرده به هر راهی که وجود دارد برود و به هر جایی که ممکن است تمسک جوید تا کار جدید و نویی را ارائه نماید و دیگران از ابطال و خنثی نمودن اون سر در نبرند، همه علل فوق سبب شده تا انواع و اقسام متعددی طرح گردد و با آراستگی تأسف ساحران راههایی را طی کرده‌اند که از ابتدای راه با فطرت پاک آنان ناسازگار بوده و شرع مقدس با اون مخالفت نموده است، لکن آنان اهداف نفسانی خویش را دنبال کرده و فطرت خویش را به فراموشی سپرده‌اند.
علامه طباطبایی (ره) و دیگر مفسران به برخی از اون اقسام نشانه کرده‌اند. ما هم به همان مقدار بسنده می‌کنیم:
۱ـ سیمیا: در این گونه سحر قوای ارادی انسان با قوای مادی مخصوصی هماهنگ می‌گردد و نتیجه اون به دست آوردن قدرت فوق‌العاده‌ای است که توسط اون کارهای تعجب را در دنیا انجام می‌دهند، همانند تصرف در مخیّلات مردم که اون را چشم‌بندی (سحرِ دیدگان) می‌نامند.
۲ـ لیمیا: در این نوع سحر، قوای ارادی ساحر با ارواح توانا و عالی دیگر تماس می‌گیرد و سپس آنها را به تسخیر خود در می‌آورد، همانند تسخیر ارواح اجنه و یا ارواحی که موکّل بر حوادثند و یا ستارگان و افلاک کوچک و بزرگی را در اختیار دارند. در این شکل آنچه از جانب ارواح عالیه انجام می‌شود،‌ ساحر به حساب خویش می‌آورد.
۳ـ هیمیا: در این سوگند ساحر با ساختن هماهنگی و ترکیب بین قوای آسمانی (عالم بالا) و برخی از عناصر زمینی (عالم پایین) تأثیراتی را بوجود می‌آورد که اون را «طلسم» می‌نامند، همانند رابطه آسمانی ستارگان با رویدادها مادی زمین، که در رسیدن فلان کس به هدف ویژه، نشان بسزایی دارد.
۴ـ ریمیا: استخدام قوای نامرئی مادی چیزی بوسیله ساحر که نشان حیرت‌انگیز و خارق‌العاده‌ای را بدنبال دارد و بینندگان از اون بی‌خبرند. این نوع سحر، شعبده نام دارد.
۵ـ کیمیا: در این نوع سحر، ماده‌ای را با چند عنصر دیگر ممزوج می‌نمایند، و اون ماده بر دلیل‌ گرما و سرما وضعیت مخصوص‌ای پیدا می‌کند، همانند آنچه در ریسمان‌های ساحران فرعونی احتمال داده‌اند، و از این قبیل و بر این قیاس.
مرحوم شیخ بهایی (رض) می‌گوید: بهترین کتابی که در زمینه سحر و جادو در شهر هرات یافتم، «کله سر»(۱۱) نام داشت.
باید گفت امروزه به اقسام سحر عناوین دیگری نیز ملحق گردیده است، همانند:

۱ـ تنویم مغناطیسی (هیپنوتیزم): در این نوع سحر، ساحر با تصمیم و دید‌های کوتاه و طولانی و نشانه انگشتان دستها به برخی از اشخاص، آنها را به خواب می‌برد و سپس روح او را با برخی ارواح نزدیک می‌کند و سوال‌هایی انجام می‌دهد، و مسحور سپس از تمام شدن وقت و یا باطل شدن سحر بیدار می‌گردد.
احضار ارواح با فعالیت‌ خواب‌بندی به راه‌های مختلف انجام می‌گیرد و امروزه هم متداول است.

۲ـ خافیه: در این نوع سحر، ساحر حروف و اسامی مورد نظر خویش را می‌شکند و سپس از اجزای عقل شده، اسم فرشتگان و شیاطین موظّف و موکّل بر اون را در می‌آورد و نیز دعایی که از حروف تجزیه‌ شده اون صحیح شده استخراج می‌کند و یا می‌خواند و آنگاه به خواسته خویش می‌رسد.
این چند نمونه از انواع سحری است که عده‌ای به دنبال اون رفته‌اند و هنرنمائی‌های بی‌استفاده و یا کم استفاده‌ای را هم بدنبال داشته است.(۱۲)

اقسام سحر و ویژگی های آن از نظر دانشمندان غربی و علمای دینی چیست؟

ویژگی‌های سحر

۱ـ در همه اقسام سحر منبع و مأخذ کاری که انجام می‌گیرد پنهان و پنهان است و نیاز به تمرین‌های متعدد و گوناگون دارد، که هر کس اینگونه آزمایشات و تمرین‌ها را انجام دهد بدان دست می‌یابد. ساحر در انجام کارهای خود به دنبال عوامل تلقینی، استفاده و کمک گرفتن از شیاطین، نیرنگ، خدعه، چشم‌بندی، تردستی و سرعت در انتقال و عمل است. او حقایق را پنهان می‌کند زیرا چنانچه روشن شود تعجب خود را از دست می‌دهد و قطعاً در اون شکل عملی جاذب و اعجاب‌انگیز نخواهد بود.

۲ـ ساحر در انجام عمل خویش مدعی مبانی اعتقادی و ایدئولوژی نبوده و نمی‌تواند باشد، و آنچه را انجام می‌دهد حقیقتاً منحصر به او نیست، بلکه افراد زیادی ممکن است اون را انجام دهند و از اون اطلاع داشته باشند.

۳ـ هر یک از انواع سحر قابل ابطال و نابودی است و افرادی می‌توانند همزمان عمل ساحر را خنثی کنند و یا آنچه پشت پرده و دور از دیدگان بیننده انجام می‌شود بر ملا سازند.

۴ـ ساحران و فعالیت‌ سحر، همیشه ابزاری در دست ابرقدرت‌ها بوده و یا در راستای فراهم‌ امور اقتصادی و زندگی مادی و دسترسی به شهوات دیگر استخدام شده و مورد استفاده‌برداری قرار گرفته‌اند.(۱۳)

با آنچه گفته شد مشخص می‌شود فعالیت‌ سحر چیزی است که تحقق یافته و غیرقابل انکار است و در شریعت‌های قبل هم با اون مبارزه شده و بخشی از توان و عمر پیامبران الهی جهت مبارزه با اون صرف گردیده است؛ زیرا سحر، مایه جاذبه و اغفال افراد زیادی بوده و قدرت‌ها و سلطه‌ها از اون به نام ابزار استفاده می‌نمودند و با سحر به مبارزه پیامبران می‌رفتند و عده‌ای هم با اون درصدد حل امور اقتصادی و به دست آوردن خواسته‌های شهوانی خویش بوده‌اند.

فعالیت‌ سحر گرچه حیرت‌انگیز و اعجاب‌آور است و قدرت بسیاری در توجه و بخت عامه مردم دارد، تا آنجا که برخی اون را خارق العاده پنداشته و هم طراز شگفتی پیامبران الهی دانسته‌اند لکن باید بدانیم که بین سحر و شگفتی تفاوتی ماهوی وجود دارد و تباین و اختلاف اون دو، اساسی است.

نگاهی گذرا به شگفتی

در کتاب‌های کلامی تعریف‌های مختلفی از شگفتی شده است. در اینجا به تعریف مشهوری که شارح شرح تجرید، علامه فاضل قوشچی، بدان پرداخته اکتفا می‌کنیم:

المعجزة انّها امر خارق العادة، مقرون بالتحدّی(۱۴) مع عدم معارضة ـ شگفتی کاری است برخلاف وضعیت عادی، در راستای ادعایی که پیامبران دارند بدون اینکه کسی بتواند با اون معارضه کند یا همانند اون را انجام دهد.(۱۵)

تعریف فوق، معجزات پیامبران و امامان معصوم (علیهم صلوات خدا) را شامل می‌گردد گرچه از تنوع فراوان زیادی برخوردار بوده و هماهنگ با عصر و تاریخ خویش انجام می‌گرفته است همانند تبدیل شدن عصای موسی به افعی و ید بیضا(۱۶) و شکاف دریا(۱۷) و نیز زنده نمودن اموات و شفای بیماری‌های صعب العلاج و… از جانب عیسی بن مریم(س)(۱۸) و شق القمر(۱۹) و آوردن قرآن بخشنده(۲۰) و مشخص نمودن جهت در عبادتگاه النبی(۲۱) در اون روز و… صدها و هزاران شگفتی دیگر که هیچیک از موارد فوق را نمی‌توان با سحر و ساحران قیاس کرد. بسیاری از معجزات، امروز هم بزرگی و سنگینی و اقتدار خویش را نگه داری کرده‌اند و می‌توان به دنیا علم و فکر امروز عرضه نمود و همان ادعاهایی را که از سوی پیامبران پاک الهی مطرح بوده بار دیگر مطرح کرد، و به یقین برای هیچ کس میدان مبارزه و معارضه‌ای باقی نخواهد ماند و نمی‌توانند همانند معجزات فوق را ارائه نمایند.

اما در رابطه با سحر و جادو، چنین نیست؛ زیرا پیشرفت علم و علم به جایی رسیده که امروزه کمتر می‌توان اسباب و علل برخی از امور را پنهان نگه داشت و مردم را اغفال کرد و از بی‌خبری آنان سوء استفاده کلان نمود.

اقسام سحر و ویژگی های آن از نظر دانشمندان غربی و علمای دینی چیست؟

اشتباه عظیم برخی از دانایان غربی درباره سحر

نویسندگان مغرب زمین به نام اسلام‌شناس اظهار نظر کرده‌اند و با آراستگی تأسف سحر را هم‌وزن دین و شریعت الهی برشمرده‌اند. در دائرة المعارف الاسلامیة آمده است:
اسلام مذهبی است که با آراستگی صراحت اعمال خارق العاده را می‌پذیرد زیرا در دنیا‌بینی او دنیا دارای دو چهره است.

۱ـ دنیا مادی،‌ که همان است که با حواس پنجگانه (لامسه، باصره، سامعه، ذائقه و شامه) درک می‌شود.

۲ـ دنیا ارواح (همان دنیا غیب و ماوراء ماده است)، که می‌توان به اون از راه سحر یا دین نزدیک شد و اتصال برقرار کرد.(۲۲)

باید توجه کرد که دنیا غیب وماوراء عالم ماده محدود به عالم ارواح نیست که بشود با سحر بدان نزدیک شد، اون هم سحری که ویژگی‌های اون شمرده شد. قرآن با صراحت کامل با سحر و سپس با ساحران برخورد می‌کند و سحر را عملی باطل و خراب و غیرواقعی و ساحران را افرادی خراب برمی‌شمارد.
فَلَمَّا أَلْقَوْا قالَ مُوسى ما جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللَّهَ سَیُبْطِلُهُ إِنَّ اللَّهَ لا یُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِینَ ، هنگامی که ساحران کارهای سحرآمیز خود را روی منظره‌ آورند موسی (علیه السلام) گفت: آنچه شما آورده‌اید سحر است که پروردگار به زودی اون را باطل می‌کند زیرا پروردگار عمل مفسدان را اصلاح نمی‌کند(۲۳).
و در پاسخ نسبت سحر به موسی (علیه السلام) از سوی فرعونیان، قرآن می‌گوید:
قالَ مُوسى أَ تَقُولُونَ لِلْحَقِّ لَمَّا جاءَکُمْ أَ سِحْرٌ هذا وَ لا یُفْلِحُ السَّاحِرُونَ، موسی(ع) گفت: آیا حق را که به سوی شما آمده است سحر بر می‌شمارید؟ این سحر است؟ در حالی که ساحران رستگار و برنده نمی‌شوند.(۲۴)
در مجموع قرآن برای ساحر و فعالیت‌ سحر هیچگونه رستگاری و سرانجام بخیری نمی‌بینید. در سوره طه می‌فرماید: وَ لا یُفْلِحُ السَّاحِرُ حَیْثُ أَتى * فَأُلْقِیَ السَّحَرَةُ سُجَّداً قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هارُونَ وَ مُوسى؛ ساحر هر کجا برود رستگار نخواهد شد. در پی این نتیجه ساحران در برابر موسی بر زمین افتادند و در حال سجده بر حق، اعتقاد خویش را به خدا هارون و موسی اعلان داشتند.(۲۵)

تنزیه پیامبران الهی از سحر

یهودیان از جمله اقوامی بودند که سحر، در میان آنان متداول بود. آنان به نیاکان ساحر خویش می‌بالیدند و بدان ارزش فراوان داشتن می‌کردند و برای توجیه کار خود به دو گفتار تمسّک می‌جستند:

۱ـ سلیمان بن داود (علیه السلام) مالک سحر و جادو بود و حکومت عظیم خویش را با این راه اداره می‌کرد.

۲ـ پروردگار دو فرشته از فرشتگان خویش به نام‌های هاروت و ماروت را فرستاد تا به مردم سحر بیاموزند و کارهای خویش را از این راه انجام دهند.

دو توجیه فوق سبب شد تا معجزات و اعمال خارق العاده پیامبران را با دید سحر و جادو بنگرند و آنان را صاحبان وحی و متکی به ماوراء عالم هستی ندانند. قرآن بخشنده با این دو دیدگاه به مبارزه پرداخته و توجیهات تخیّلی آنان را افشا می‌کند و می‌فرماید:
وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّیاطِینُ عَلى مُلْکِ سُلَیْمانَ وَ ما کَفَرَ سُلَیْمانُ وَ لکِنَّ الشَّیاطِینَ کَفَرُوا یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَ ما أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَکَیْنِ بِبابِلَ هارُوتَ وَ مارُوتَ وَ ما یُعَلِّمانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى یَقُولا إِنَّما نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلا تَکْفُرْ فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ وَ ما هُمْ بِضارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ یَتَعَلَّمُونَ ما یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُمْ وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِی الآْخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ وَ لَبِئْسَ ما شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ ؛ یهودیان از آنچه شیاطین در عصر سلیمان بر مردم می‌خواندند پیروی می‌کردند. سلیمان هیچ وقت (دست به سحر نیالود و) کافر نشد ولکن شیاطین کفر ورزیدند و به مردم سحر آموزش دادند و از آنچه بر دو فرشته بابل، هاروت و ماروت، نازل گردید (فرشتگان راه سحر کردن را برای آشنایی با طرز ابطال اون به مردم یاد می‌دادند) و اون دو فرشته به هیچ کس چیزی نمی‌آموختند مگر آنکه تعهد می‌گرفتند ما وسیله آزمایش شما هستیم کافر نشوید. (از این تعلیمات سوء استفاده نکنید) ولکن یهودیان از اون دو فرشته مطالبی را می‌آموختند تا بتوانند به وسیله اون میان مرد و همسرش دوری اندازند. (نه اینکه از اون در جهت ابطال سحر استفاده برند) ولی آنان هیچ وقت نمی‌توانند بدون اذن پروردگار جراحت برسانند. یهودیان قطعه‌هایی را آموختند که برایشان زیان‌آور بود و نفعی نداشت و به طور مسلم می‌دانستند هر کس خریدار اینگونه متاع باشد استفاده‌ای در آخرت نخواهد برد،‌ و چه زشت و نامناسب بود آنچه خود را بدان می‌فروختند، چنانچه می‌فهمیدند.(۲۶)
مفسران اهل سنت و شیعه ذیل آیه شریفه فوق مطالب زیادی را نوشته‌اند و در تفسیر و تبیین اون احتمالات فراوانی داده‌اند، تا جایی که علامه طباطبائی (ره) می‌گوید: چنانچه همه این احتمالات جمع شود و در توجیهات مقابل اون ضرب گردد، نتیجه اون به ۱/۲۶۰/۰۰۰ خواهد رسید.(۲۷)
پروردگار سبحان در آیه شریفه، نسبت سحر را به سلیمان پیامبر و دو فرشته پاک، هاروت و ماروت، از سوی یهودیان رد می‌کند و اون را تهمت و گمانی بیش نمی‌داند.
از سوی دیگر حق جل و علا حکومت پرقدرت سلیمان را هدیه‌ای الهی به انسانی والا و انتخاب معرفی نموده است: وَ لَقَدْ آتَیْنا داوُدَ وَ سُلَیْمانَ عِلْماً وَ قالاَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی فَضَّلَنا عَلى کَثِیرٍ مِنْ عِبادِهِ الْمُؤْمِنِینَ * وَ وَرِثَ سُلَیْمانُ داوُدَ وَ قالَ یا أَیُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّیْرِ وَ أُوتِینا مِنْ کُلِّ شَیْ‏ءٍ إِنَّ هذا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِینُ ؛ و همانا ما به داود و سلیمان رتبه علم عطا کردیم که (به شکرانه اون) گفتند: پرستیدن و سپاس خدای را که ما را بر بسیاری از بندگان با ایمانش خوبی و برتری عنایت کرد، و سلیمان که وارث ملک داود شد به مردم گفت: ما را زبان مرغان آموختند و از هر گونه نعمت عطا کردند. این همان بخشش و بخشش آشکار پروردگار است.(۲۸)

نگاهی به شأن نزول آیه ۱۰۲ بقره

در ذیل آیه شریفه «وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّیاطِینُ عَلى مُلْکِ…» چند روایت از امامان معصوم (علیهم صلوات خدا) و افراد دیگر همچون ابن عباس درباره شأن نزول اون آمده است که به دو روایت اکتفا می‌نمائیم:

۱ـ امام باقر ـ علیه السلام ـ فرمود: چون سلیمان بن داود(ع) از دنیا رفت، ابلیس علم سحر را تدوین کرد و در طوماری پیچیده و بر اون نوشت: این دانشی است که آصف بن برخیا(۲۹) برای سلطنت سلیمان نوشته و از گنج‌های عظیم است. هر کس بدان عمل کند بر آرمان‌های فراوان زیادی دست خواهد یافت سپس او را در زیر تخت سلمیان خاک کرد و سپس گروهی را به درآوردن اون طومار راهنمایی نمود.
چون آنان بر طومار دست یافتند گفتند: عجب، سلیمان برای داشتن علم سحر بر ما حکومت می‌کرد و بر ما غالب بود. لکن مؤمنین پاسخ دادند: سلطنت سلیمان از سوی خدا بود او بنده و پیامبر به حق خداست.(۳۰)

۲ـ امام علی بن موسی الرضا(ع) در گفتگویی با مأمون فرمود: هاروت و ماروت دو فرشته بودند که سحر را به مردم می‌آموختند تا به وسیله اون از شر ساحران در امان باشند و سحر آنان را باطل کنند و این آموزش را به کسی نمی‌دادند مگر اینکه به او می‌گفتند ما وسیله آزمایش شمائیم مبادا با به کارگیری نابجا به اون کفر ورزید. پس جمعی برخلاف تعهد خود عمل کردند و کافر شدند چون میان مرد و زنش دوری می‌انداختند. از این رو پروردگار فرمود:وَ ما هُمْ بِضارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ ؛ آنان قادر به درون کردن جراحت و زیان به احدی نیستند مگر آنکه پروردگار بخواهد(۳۱)

Verse 102 of Al-Baqarah

سحر در عصر آماده

امروزه نمی‌توان سحر و جادو را یک مسأله خیالی و پنداری فهمید بلکه در جای خود واقعیت و اثری ویژه دارد. قدرت نفسانی ساحر، تصرف او در حواس دیگران، استفاده از فنون و قوانین برخی از علوم غریبه،‌ استفاده‌برداری از خواص ناشناخته فیزیکی و شیمیائی اجسام، ارتباط با ارواح انسان‌ها و یا اجنه، ظواهری را می‌آفریند و هیئتی را تشکیل می‌دهد که واقعیت اون چیز دیگر است.
استفاده‌برداری از خواب‌های مصنوعی ساده (هیپنوتیزم) و یا آنچه دنبال با بی‌ارادگی و تنبلی و لختی اعضاء و جوارح و منوّم(۳۲)، «مانی تیزم» است، و هم چنین انتقال افکار و نشان بر عواطف سو مقابل به «تله‌پاتی» معروف و سرشناس است. در یکی از مجلات فرانسوی آمده بود: در دلیل‌ فعالیت‌ خواب‌بندی مرد سیاه‌پوستی را به خواب مصنوعی فرو بردند. سپس درنده خویی گرگ‌ها را به وی تلقین کردند. در اون حال او به افراد حمله می‌کرد و برخی را همانند گرگ گاز می‌گرفت و اشتهای خوردن گوشت آنان را نیز داشت.
گاه نیز پیاز در کنار منوَّم می‌گذارند و به او تلقین می‌کنند که آنچه می‌خورد گلابی و یا سیب است، و اعترافات فراوانی از این قبیل.(۳۳)
می‌توان گفت فعالیت‌ بیهوشی که امروز به وسیله متخصصان بر روی ناخوش انجام می‌شود و با تزریق آمپول و یا خوراندن قرص و شربت او را ساعت‌ها به حالتی می‌برند که گاه مقاوم‌ترین فعالیت‌ جراحی را صبر می‌کنند،(۳۴) و کارهای دیگر… همه اینها نوعی از فعالیت‌ سحر و یا خواب‌بندی (هیپنوتیزم و تله پاتی و…) است، که دارای درجات و مراحل مختلفی است، و برخی از اون استفاده مثبت می‌کنند و برخی هم استفاده‌های ناهنجار و غیر انسانی و غیر اخلاقی می‌نمایند، که هر کدام حکمی جداگانه دارد.
در فرهنگ دهخدا آمده است: مانی تیزم همان خواب مغناطیسی است که با نشانه‌های دست و دید، لختی و تنبلی و بی‌ارادگی در سو (منوّم) بوجود می‌آید.
این عمل قرن‌ها نزد از این در ایران، از سوی مسمر سرشناس بوده است، عیاران از جمله باد ملایم برای جابجایی افراد ناباب و جنگجو که با مقاومت آنان روبرو می‌شدند از فعالیت‌ خواب‌بندی استفاده می‌کردند و سپس جابجایی شکل می‌گرفت، همانند آنچه اسماعیلیان در قلعه الموت انجام می‌دادند.(۳۵)
مجموعه آنچه گذشت، چیزی است که تحقق یافته و در مواردی سودمند و حائز با ارزش و مهم بودن بوده، همانطور که جراحت و زیان‌هایی را نیز بدنبال داشته است. به این نظم چنانچه افرادی بخواهند از جهل و بی‌خبری مردم سوء استفاده کنند و برخی از توانمندی‌های خویش را در راه اغوا و فریفتن افکار عمومی بکار گیرند مسلماً عملی ناصواب است.

پی نوشتها:
(۱) کتاب العین، ج ۳،‌ ص ۱۳۵
(۲) لسان العرب، ج ۴، ص ۳۴۸
(۳) تفسیر نمونه، ج ۱، ص ۲۶۶ به تعریف از ابن منظور.
(۴) طه/ ۶۶
(۵) مجمع البیان، الطبرسی، ج ۱، ص ۱۷۰
(۶) اسراء/ ۴۷
(۷) مؤمنون/ ۸۹
(۸) مجمع البحرین، طریحی (م ۱۰۸۷)، ص ۳۲۴
(۹) مکاسب محرمه، شیخ مرتضی انصاری، ص ۳۲، چکیده ای بود از آنچه شیخ اعظم (رض) از قواعد و سرائر و منتهی علامه تعریف کرده است.
(۱۰) همان، ص ۳۳ ؛ ایضاح الفوائد، ج۱، ص۴۰۵
(۱۱) هر حرفی از اون نشانگر انواع سحر قبل است: ک: کیمیا، ل: لیمیا، ه: هیمیا، س: سیمیا، ر: ریمیا.
(۱۲) علامه شیخ مرتضی انصاری (ملقب به شیخ اعظم) اقسام دیگری از سحر را بر می‌شمارد که در این مقاله فهرست‌وار به نام آنها نشانه می‌کنیم (گرچه برخی از آنها با آنچه گذشت تداخل دارد، که در بین پرانتز می‌آوریم): الف ـ سحر کلدانیین (هیمیا)؛ ب ـ سحر یاران تخیل و صاحبان نفس‌های پرقدرت (سیمیا)؛ ج ـ سحر با کمک ارواح زمینی، گرچه عده‌ای اون را انکار می‌کنند؛ د ـ تخیّلات؛ ه ـ کمک از ویژگی‌های داروها (کیمیا)؛ وـ النمیمه: با گرفتن مطالب از افراد سخن چین و پیشگویی برخی مطالب شخص مسحور را متأثر می‌کند؛ ز ـ شعبده: حرکت‌های سریع در انتقال و جابجایی اشیاء، به طوری که بیننده اون را حس نکند. (مکاسب، چاپ حجری، ص ۴ـ۳۳)
(۱۳) مجموعه کتاب‌های کلامی همانند کشف المراد فی شرح التجرید، ص ۳۷۷  و محاضرات فی الالهیات، جعفر سبحانی، ص ۳۷۸
(۱۴) چنانچه بدون ادعا انجام گیرد، همانند آماده آمدن رزق و روزی حضرت مریم (س)، اون را کرامت می‌نامند.
(۱۵) محاضرات فی الالهیات، جعفر سبحانی، ص ۳۷۵ به تعریف از شرح التجرید، ص ۴۶۵
(۱۶) اعراف/ ۱۰۸ ـ ۱۰۷؛ فَأَلْقى عَصاهُ فَإِذا هِیَ ثُعْبانٌ مُبِینٌ * وَ نَزَعَ یَدَهُ فَإِذا هِیَ بَیْضاءُ لِلنَّاظِرِینَ.
(۱۷) اعراف/ ۶۸؛ فَأَوْحَیْنا إِلى مُوسى أَنِ اضْرِبْ بِعَصاکَ الْبَحْرَ فَانْفَلَقَ…
(۱۸) آل عمران/ ۴۹؛ وَ أُبْرِئُ الأَْکْمَهَ وَ الأَْبْرَصَ وَ أُحْیِ الْمَوْتى بِإِذْنِ اللَّهِ.
(۱۹) القمر/ ۱
(۲۰) بقره/ ۲۳
(۲۱) بقره/ ۱۴۵
(۲۲) دائرة المعارف الاسلامیة، ج ۱۱، ص ۳۰۴، و هذا یصدق تماما علی جماهیر المسلمین… ذلک ان الاسلام مذهب یقول صراحه بالخوارق. و هویری ان ثمه عالمنا المادی عالم الحواس و عالما آخر وراءه، و هو عالم الارواح. یمکننا ان نتصل بالعالم الاخیر من راه السحر او الدین؛ کتاب فوق به چهار زبان (فرانسه، آلمانی، انگلیسی و عربی) در دهها هزار نسخه به چاپ رسیده است.
(۲۳) یونس/ ۸۱
(۲۴) یونس/ ۷۷
(۲۵) طه/ ۶۹ ـ ۷۰
(۲۶) بقره/ ۱۰۲
(۲۷) المیزان، ج ۱، ص ۲۳۱
(۲۸) نمل/ ۱۵ـ۱۶
(۲۹) مورخین مسلمان آصف بن برخیا را مردی خردمند و دانشمند می‌دانند که سلیمان (ع) او را وزیر خویش قرار داد ـ در کتاب‌های بنی اسرائیل آصف بن برخیا را یکی از موسیقی‌دانان تاریخ داود پیامبر (ع) می‌دانند که از تاریخ سلیمان به وزارت منصوب گردید. التحریر التنویر، ابن آشور، ج ۱، ص ۶۱۰
(۳۰) المیزان، ج ۱، ص ۵ ـ ۲۳۴ ؛ مجمع البیان؛ ج ۱، ص ۱۷۰
(۳۱) المیزان، ج ۱، ص ۲۳۵ ؛ عیون اخبار الرضا (ع)، ج ۱، ص ۲۷؛ وسائل شیعه، ج ۱۷، ص ۱۴۷
(۳۲) منوّم ـ به کسر واو مشدد ـ : اسم فاعل؛ کسی که با فعالیت‌ خواب‌بندی خود، شخص دیگری را به خواب می‌برد. منوّم ـ به فتح واو مشدد ـ : اسم مفعول؛ کسی که فعالیت‌ خواب‌بندی بر او دلیل‌ گذاشته و به خواب رفته باشد.
(۳۳) دائرة المعارف القرن العشرین، محمد فرید وجدی،‌ ج ۱۰، ص ۴۲۰ ـ ۴۱۰
(۳۴) اینگونه کارها در گذشته انجام می شده و چنانچه حس خطر می کردند با نشادر شخص را با شتاب از خواب بیدار می کردند.این ماده اگر در جای مناسب استخدام نمی شد مرگ شخص صد در صد بود.
(۳۵) فرهنگ دهخدا؛ واژه‌های خواب‌بندی، تله پاتی، مانیتیسم.

[ad_2]