[ad_1]
در این پست از صفحه اقتصاد متن و صوت بازدید ناحیه مقدسه از نظرتان می گذرد. علاّمۀ مجلسى رحمه خدا در «بحار الأنوار» مى گويد: شيخ مفيد رحمه خدا روايت كرده است: هر گاه خواستى امام حسين عليه السلام را در روز عاشورا زيارت كنى، نزد اون حضرت بايست، و بگو:
اَلسَّلامُ عَلى آدَمَ صِفْوَةِ اللَّهِ مِنْ خَليقَتِهِ، اَلسَّلامُ عَلى شَيْثٍ وَلِيِّ اللَّهِ وَخِيَرَتِهِ،
درود بر آدم، برگزيدۀ پروردگار از بين آفريدگانش؛ درود بر حضرت شيث ، ولىّ خدا و انتخاب شدۀ او،
اَلسَّلامُ عَلى إِدْريسَ الْقائِمِ للَّهِِ بِحُجَّتِهِ، اَلسَّلامُ عَلى نُوحٍ الْمُجابِ في دَعْوَتِهِ،
درود بر جناب ادريس، برپادارندۀ حجّت الهى؛ درود بر نوح، پاسخ داده شده در دعايش؛
اَلسَّلامُ عَلى هُودٍ الْمَمْدُودِ مِنَ اللَّهِ بِمَعُونَتِهِ، اَلسَّلامُ عَلى صالِحٍ الَّذي تَوَّجَهُ اللَّهُ بِكَآرامَتِهِ.
درود بر هود كه از سو پروردگار كمكهاى بسيار به او شد؛ درود بر صالح كه پروردگار به او تاج كرامت و بزرگوارى بخشيد.
اَلسَّلامُ عَلى إِبْراهيمَ الَّذي حَباهُ اللَّهُ بِخُلَّتِهِ،
درود بر ابراهيم كه پروردگار رتبه خلّت و دوستى ويژه خود را به او بخشيد؛
اَلسَّلامُ عَلى إِسْماعيلَ الَّذي فَداهُ اللَّهُ بِذِبْحٍ عَظيمٍ مِنْ جَنَّتِهِ،
درود بر اسماعيل كه پروردگار قربانى بزرگى از بهشت را فِديه او قرار داد (و او را آزاد نمود)،
اَلسَّلامُ عَلى إِسْحاقَ الَّذي جَعَلَ اللَّهُ النُّبُوَّةَ في ذُرِّيَّتِهِ،
درود بر اسحاق كه پروردگار پيامبرى و نبوّت را در نسل او قرار داد؛
اَلسَّلامُ عَلى يَعْقُوبَ الَّذي رَدَّ اللَّهُ عَلَيْهِ بَصَرَهُ بِرَحْمَتِهِ،
درود بر يعقوب كه پروردگار با رحمتش روشنایی چشمانش را به وى بازگردانيد؛
اَلسَّلامُ عَلى يُوسُفَ الَّذي نَجَّاهُ اللَّهُ مِنَ الْجُبِّ بِعَظَمَتِهِ.
درود بر يوسف كه پروردگار به عظمتش او را از چاه نجات بخشيد.
اَلسَّلامُ عَلى مُوسَى الَّذي فَلَقَ اللَّهُ الْبَحْرَ لَهُ بِقُدْرَتِهِ،
درود بر موسى كه پروردگار دريا را با نيروى خودش براى او شكافت؛
اَلسَّلامُ عَلى هارُونَ الَّذي خَصَّهُ اللَّهُ بِنُبُوَّتِهِ،
درود بر هارون كه پروردگار او را به پيامبرى خود مخصوص گردانيد؛
اَلسَّلامُ عَلى شُعَيْبٍ الَّذي نَصَرَهُ اللَّهُ عَلى اُمَّتِهِ،
درود بر شعيب كه خدا او را بر اُمّتش پيروز كرد؛
اَلسَّلامُ عَلى داوُدَ الَّذي تابَ اللَّهُ عَلَيْهِ مِنْ خَطيئَتِهِ.
درود بر داود كه خدا توبه او را از خطا و اشتباهش پذيرفت.
اَلسَّلامُ عَلى سُلَيْمانَ الَّذي ذَلَّتْ لَهُ الْجِنُّ بِعِزَّتِهِ،
درود بر سليمان كه جنّيان به واسطۀ عزّتش، در مقابلش فروتن شدند؛
اَلسَّلامُ عَلى أَيُّوبَ الَّذي شَفاهُ اللَّهُ مِنْ عِلَّتِهِ،
درود بر ايّوب كه خدا از بيمارى و گرفتارى بهبودش بخشيد؛
اَلسَّلامُ عَلى يُونُسَ الَّذي أَنْجَزَ اللَّهُ لَهُ مَضْمُونَ عِدَتِهِ،
درود بر يونس كه پروردگار وعده اش را براى او وفا كرد؛
اَلسَّلامُ عَلى عُزَيْرٍ الَّذي أَحْياهُ اللَّهُ بَعْدَ مَيْتَتِهِ، اَلسَّلامُ عَلى زَكَرِيَّا الصَّابِرِ في مِحْنَتِهِ،
درود بر عُزير كه پروردگار او را پس از مردن دوباره زنده كرد؛ درود بر زكريا كه در درد و اندوهش شكيبايى ورزيد؛
اَلسَّلامُ عَلى يَحْيَى الَّذي أَزْلَفَهُ اللَّهُ بِشَهادَتِهِ، اَلسَّلامُ عَلى عيسى رُوحِ اللَّهِ وَكَلِمَتِهِ.
درود بر يحيى كه خدا با رتبه شهادتش او را منزلت داد؛ درود بر عيسى كه روح خدا و كلمۀ الهى بود.
اَلسَّلامُ عَلى مُحَمَّدٍ حَبيبِ اللَّهِ وَصِفْوَتِهِ،
درود بر حضرت محمّد كه محبوب و برگزيده خدا است؛
اَلسَّلامُ عَلى أَميرِالْمُؤْمِنينَ عَلِيِّ بْنِ أَبي طالِبٍ الْمَخْصُوصِ بِاُخُوَّتِهِ،
درود بر امير مؤمنان حضرت على فرزند ابو طالب كه برادرى پيامبر ويژۀ او شد؛
اَلسَّلامُ عَلى فاطِمَةَ الزَّهْراءِ ابْنَتِهِ،
درود بر حضرت فاطمۀ زهرا، دختر رسول خدا؛
اَلسَّلامُ عَلى أَبي مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ وَصِيِّ أَبيهِ وَخَليفَتِهِ،
درود بر حضرت ابو محمّد امام حسن كه وصىّ پدرش و جانشين او بود؛
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ الَّذي سَمَحَتْ نَفْسُهُ بِمُهْجَتِهِ،
درود بر امام حسين كه نفسش بزرگوارى نمود با ريختن خون او (در راه خدا)؛
اَلسَّلامُ عَلى مَنْ أَطاعَ اللَّهَ في سِرِّهِ وَعَلانِيَتِهِ،
درود بر كسى كه خدا را در پنهان و آشكارا فرمانبردارى كرد؛
اَلسَّلامُ عَلى مَنْ جَعَلَ اللَّهُ الشِّفاءَ في تُرْبَتِهِ،
درود بر كسى كه پروردگار شفا را در خاك قبرش قرار داد؛
اَلسَّلامُ عَلى مَنِ الْإِجابَةُ تَحْتَ قُبَّتِهِ، اَلسَّلامُ عَلى مَنِ الْأَئِمَّةُ مِنْ ذُرِّيَّتِهِ.
درود بر كسى كه اجابت و پاسخگويى پروردگار به دعاها در زير مرقد شريفش حتمى است؛ درود بر كسى كه امامان و پيشوايان اسلام از نسل او هستند .
اَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ خاتَمِ الْأَنْبِياءِ، اَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ سَيِّدِ الْأَوْصِياءِ،
درود بر فرزند آخرين پيامبران ، درود بر فرزند بزرگ جانشينان،
اَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ، اَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ خَديجَةَ الْكُبْرى،
درود بر فرزند حضرت فاطمۀ زهرا، درود بر فرزند خديجۀ كبرى،
اَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ سِدْرَةِ الْمُنْتَهى، اَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ جَنَّةِ الْمَأْوى، اَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ زَمْزَمَ وَالصَّفا.
درود بر فرزند سدرة المنتهى (بالاترين مكان در بهشت)، درود بر فرزند بهشتى كه جايگاه آسايش است، درود بر فرزند زمزم و صفا.
اَلسَّلامُ عَلَى الْمُرَمَّلِ بِالدِّماءِ، اَلسَّلامُ عَلَى الْمَهْتُوكِ الْخِباءِ،
درود بر كسى كه در خونش غلتيد، درود بر كسى كه خيمه گاهش هتك احترام شد،
اَلسَّلامُ عَلى ناپختهِسِ أَصْحابِ أَهْلِ الْكِساءِ، اَلسَّلامُ عَلى غَريبِ الْغُرَباءِ،
درود بر پنجمين نفر از اصحاب كسا؛ درود بر غريب غريبان،
اَلسَّلامُ عَلى شَهيدِ الشُّهَداءِ، اَلسَّلامُ عَلى قَتيلِ الْأَدْعِياءِ، اَلسَّلامُ عَلى ساكِنِ كَرْبَلاءَ،
درود بر شهيد شهيدان، درود بر كشته شده به دست حرامزادگان؛ درود بر ساكن كربلا؛
اَلسَّلامُ عَلى مَنْ بَكَتْهُ مَلائِكَةُ السَّماءِ، اَلسَّلامُ عَلى مَنْ ذُرِّيَّتُهُ الْأَزْكِياءُ.
درود بر كسى كه فرشتگان آسمان بر او گريستند؛ درود بر كسى كه فرزندانش پاكترين و نابترين انسانها بودند.
اَلسَّلامُ عَلى يَعْسُوبِ الدّينِ، اَلسَّلامُ عَلى مَنازِلِ الْبَراهينِ،
درود بر پادشاه دين؛ درود بر منزلگاه هاى دلايل روشن الهى،
اَلسَّلامُ عَلَى الْأَئِمَّةِ السَّاداتِ، اَلسَّلامُ عَلَى الْجُيُوبِ الْمُضَرَّجاتِ،
درود بر امامان والا و شرافتمند؛ درود بر گريبانهاى خون آلوده؛
اَلسَّلامُ عَلَى الشِّفاهِ الذَّابِلاتِ، اَلسَّلامُ عَلَى النُّفُوسِ الْمُصْطَلَماتِ،
درود بر لب هاى خشكيده، درود بر جانه اى بلا ديده؛
اَلسَّلامُ عَلَى الْأَرْواحِ الْمُخْتَلَساتِ.
درود بر روح هاى از بدن رها شده.
اَلسَّلامُ عَلَى الْأَجْسادِ الْعارِياتِ، اَلسَّلامُ عَلَى الْجُسُومِ الشَّاحِباتِ،
درود بر پيكرهاى عريان شده، درود بر جسم هاى رنگ پريده،
اَلسَّلامُ عَلَى الدِّماءِ السَّائِلاتِ، اَلسَّلامُ عَلَى الْأَعْضاءِ الْمُقَطَّعاتِ،
درود بر خون هاى جارى شده، درود بر عضوهاى قطعه قطعه شده،
اَلسَّلامُ عَلَى الرُّؤُوسِ الْمُشالاتِ، اَلسَّلامُ عَلَى النِّسْوَةِ الْبارِزاتِ.
درود بر سرهاى به نيزه رفته، درود بر زنانى كه نمودار گشته (از خيمه بيرون آمده).
اَلسَّلامُ عَلى حُجَّةِ رَبِّ الْعالَمينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلى آبائِكَ الطَّاهِرينَ،
درود بر حجّت خدا جهانيان؛ درود بر تو (اى حسين) و بر پدران پاكت؛
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلى أَبْنائِكَ الْمُسْتَشْهَدينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلى ذُرِّيَّتِكَ النَّاصِرينَ،
درود بر تو و بر فرزندان شهادت طلبت، درود بر تو و بر نسل يارى كننده ات،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلَى الْمَلائِكَةِ الْمُضاجِعينَ، اَلسَّلامُ عَلَى الْقَتيلِ الْمَظْلُومِ،
درود بر تو و بر فرشتگان كنار آرامگاهت، درود بر كشتۀ ستمديده،
اَلسَّلامُ عَلى أَخيهِ الْمَسْمُومِ، اَلسَّلامُ عَلى عَلِيٍّ الْكَبيرِ، اَلسَّلامُ عَلَى الرَّضيعِ الصَّغير.
درود بر برادر مسمومش (امام حسن علیه السلام)، درود بر على عظیم (على اكبر علیه السلام )، درود بر اون شير حقیر كوچك.
اَلسَّلامُ عَلَى الْأَبْدانِ السَّليبَةِ، اَلسَّلامُ عَلَى الْعِتْرَةِ الْقَريبَةِ (الْغَريبَةِ)،
درود بر بدن هايى كه (لباس هاى آنان) به تاراج رفته؛ درود بر خاندان نزديك به پيامبر،
اَلسَّلامُ عَلَى الْمُجَدَّلينَ فِي الْفَلَواتِ، اَلسَّلامُ عَلَى النَّازِحينَ عَنِ الْأَوْطانِ،
درود بر روى زمين افتادگان در بيابان ها؛ درود بر دورشدگان از سرزمين خويش،
اَلسَّلامُ عَلَى الْمَدْفُونينَ بِلا أَكْفانٍ.
درود بر خاك سپرده شدگان بى كفن.
اَلسَّلامُ عَلَى الرُّؤُوسِ الْمُفَرَّقَةِ عَنِ الْأَبْدانِ، اَلسَّلامُ عَلَى الْمُحْتَسِبِ الصَّابِرِ،
درود بر سرهاى جدا شده از بدن ها؛ درود بر كسى كه مصائبش را به حساب خدا گذارد و شكيبا بود؛
اَلسَّلامُ عَلَى الْمَظْلُومِ بِلا ناصِرٍ، اَلسَّلامُ عَلَى ساكِنِ التُّرْبَةِ الزَّاكِيَةِ،
درود بر ستمديده بى ياور؛ درود بر كسى كه در خاك پاك سكونت گزيد؛
اَلسَّلامُ عَلى صاحِبِ الْقُبَّةِ السَّامِيَةِ.
درود بر مالک گنبدى بلندمرتبه.
اَلسَّلامُ عَلى مَنْ طَهَّرَهُ الْجَليلُ، اَلسَّلامُ عَلى مَنِ افْتَخَرَ بِهِ جَبْرَئيلُ،
درود بر كسى كه خداى عظیم، او را پاك نمود؛ درود بر كسى كه جبرئيل به او ارزش فراوان داشتن مى كرد،
اَلسَّلامُ عَلى مَنْ ناغاهُ فِي الْمَهْدِ ميكائيلُ، اَلسَّلامُ عَلى مَنْ نُكِثَتْ ذِمَّتُهُ،
درود بر كسى كه در گهواره ميكائيل برايش لالايى مى گفت؛ درود بر اون كه پيمانش را شكستند؛
اَلسَّلامُ عَلى مَنْ هُتِكَتْ حُرْمَتُهُ، اَلسَّلامُ عَلى مَنْ اُريقُ بِالظُّلْمِ دَمُهُ،
درود بر كسى كه حرمتش را هتك نمودند؛ درود بر كسى كه خونش را به ناحق و با ستمكارى ريختند،
اَلسَّلامُ عَلَى الْمُغَسَّلِ بِدَمِ الْجِراحِ، اَلسَّلامُ عَلَى الْمُجَرَّعِ بِكَأْساتِ الرِّماحِ،
درود بر كسى كه با خون جراحاتش شستشو داده شد، درود بر كسى كه از كاسه هاى نيزه ها جرعه نوشيد،
اَلسَّلامُ عَلَى الْمُضامِ الْمُسْتَباحِ، اَلسَّلامُ عَلَى الْمَنْحُورِ فِي الْوَرى،
درود بر كسى كه بر وى ظلم كرده و ريختن خونش را حلال شمردند؛ درود بر او كه جلو روى همه مردم سرش را از بدن جدا كردند _و كسى چيزى نگفت _،
اَلسَّلامُ عَلى مَنْ دَفَنَهُ أَهْلُ الْقُرى.
درود بر اون آقاى عظیمزاده اى كه روستانشينان (بنى اسد) دفنش كردند .
اَلسَّلامُ عَلَى الْمَقْطُوعِ الْوَتينِ، اَلسَّلامُ عَلَى الْمُحامي بِلا مُعينٍ،
درود بر اون كه رگ گردن مباركش بريده شد، درود بر اون حمايتگر بى ياور،
اَلسَّلامُ عَلَى الشَّيْبِ الخَضيبِ، اَلسَّلامُ عَلَى الخَدِّ التَّريبِ،
درود بر محاسن با خون خضاب شده، درود بر اون گونه و چهره خاك آلوده،
اَلسَّلامُ عَلَى الْبَدَنِ السَّليبِ، اَلسَّلامُ عَلَى الثَّغْرِ الْمَقْرُوعِ بِالْقَضيبِ،
درود بر اون بدنى كه لباسهايش به تاراج رفته، درود بر اون دندان مباركى كه با چوب (خيزران) كوبيده شد،
اَلسَّلامُ عَلَى الرَّأْسِ الْمَرْفُوعِ، اَلسَّلامُ عَلَى الْأَجْسامِ الْعارِيَةِ فِي الْفَلَواتِ،
درود بر اون سرى كه بر بالاى نيزه رفت، درود بر بدن هايى كه بدون لباس در بيابان ها افتاده بودند،
تَنْهَشُهَا الذِّئابُ الْعادِياتُ، وَتَخْتَلِفُ إِلَيْهَا السِّباعُ الضَّارِياتُ.
گرگ هاى تجاوز کننده اونها را دريدند و درندگان وحشى پيرامونشان رفت و آمد مى كردند.
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَوْلايَ وَعَلَى الْمَلائِكَةِ الْمَرْفُوفينَ حَوْلَ قُبَّتِكَ،
درود بر تو اى مولاى من؛ و بر فرشتگانى كه گرداگرد مرقد شريفت بال گشوده اند؛
اَلْحافّينَ بِتُرْبَتِكَ، اَلطَّائِفينَ بِعَرْصَتِكَ، اَلْوارِدينَ لِزِيارَتِكَ،
خاك پاك قبرت را در برگرفته اند؛ به طواف احترام مشغول اند، و براى زيارتت درون مى شوند.
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ فَإِنّي قَصَدْتُ إِلَيْكَ، وَرَجَوْتُ الْفَوْزَ لَدَيْكَ.
درود بر تو؛ من به تصمیم زيارت تو آمده ام و اميدوارم نزد تو رستگار شوم.
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ سَلامَ الْعارِفِ بِحُرْمَتِكَ، اَلْمُخْلِصِ في وِلايَتِكَ،
درود بر تو؛ درود كسى كه عارف و دوست به احترام تو، و اخلاص دارنده در ولايت تو،
اَلْمُتَقَرِّبِ إِلَى اللَّهِ بِمَحَبَّتِكَ، اَلْبَريءِ مِنْ أَعْدائِكَ،
تقرّب جوينده به سوى خدا با محبّت تو، و بيزارى جوينده از دشمنانت مى باشد،
سَلامَ مَنْ قَلْبُهُ بِمُصابِكَ مَقْرُوحٌ، وَدَمْعُهُ عِنْدَ ذِكْرِكَ مَسْفُوحٌ،
درود كسى كه دلش از مصيبت تو جريحه دار، و اشكش با ياد تو ريزان است؛
سَلامَ الْمَفْجُوعِ الْحَزينِ الْوالِهِ الْمُسْتَكينِ،
درود دردمندى اندوهگين و سرگشته اى بيچاره؛
سَلامَ مَنْ لَوْ كانَ مَعَكَ بِالطُّفُوفِ لَوَقاكَ بِنَفْسِهِ حَدَّ السُّيُوفِ،
درود كسى كه اگر در اون صحراى كربلا همراهت بود به طور حتم تو را با جان خود در برابر تيزى شمشيرها نگهدارى مى كرد،
وَبَذَلَ حُشاشَتَهُ دُونَكَ لِلْحُتُوفِ، وَجاهَدَ بَيْنَ يَدَيْكَ، وَنَصَرَكَ عَلى مَنْ بَغى عَلَيْكَ،
و نيمه جانى را كه در پيكرش باقى مانده براى تو در معرض مرگ قرار مى داد؛ و در پيشگاه تو به جنگ مى پرداخت، و در مقابل ستمكارانِ بر تو، ياريت مى كرد؛
وَفَداكَ بِرُوحِهِ وَجَسَدِهِ وَمالِهِ وَوَلَدِهِ، وَرُوحُهُ لِرُوحِكَ فِداءٌ، وَأَهْلُهُ لِأَهْلِكَ وِقاءٌ.
و روح و جسم و دارايى و فرزندان خود را فدايت مى ساخت، و روحش را فداى روح شريفت مى كرد و خانواده اش را به نگه داری و نگهدارى خانواده ات مى گماشت.
فَلَئِنْ أَخَّرَتْنِي الدُّهُورُ، وَعاقَني عَنْ نَصْرِكَ الْمَقْدُورُ،
پس اگر روزگار مرا از تاریخ تو دور داشته، و مقدّرات مرا از ياريت دوباره داشت،
وَلَمْ أَكُنْ لِمَنْ حارَبَكَ مُحارِباً، وَلِمَنْ نَصَبَ لَكَ الْعَداوَةَ مُناصِباً،
و نبودم كه با جنگجويانى كه به جنگ تو آمدند بجنگم، و با دشمنانت بستيزم؛
فَلَأَنْدُبَنَّكَ صَباحاً وَمَساءً، وَلَأَبْكِيَنَّ لَكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً، حَسْرَةً عَلَيْكَ،
ليكن، هر سحر و غذا بر تو ناله و زارى و شيون مى كنم، و به جاى اشك، برايت خون مى گريم؛ از حسرتى كه بر تو مى خورم،
وَتَأَسُّفاً عَلى ما دَهاكَ، وَتَلَهُّفاً حَتَّى أَمُوتَ بِلَوْعَةِ الْمُصابِ، وَغُصَّةِ الْإِكْتِيابِ.
و تأسّفى كه بر درد تو دارم و در سوز و گداز مى مانم تا زمانى كه از اين مصيبت و غصّه و ناراحتی بميرم.
أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاةَ، وَآتَيْتَ الزَّكاةَ، وَأَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ، وَنَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَالْعُدْوانِ،
گواهى مى دهم كه تو نماز را برپا داشتى، و زكات را پرداختى، و به سرشناس و نيكى فرمان دادى، و از بدى ها و ستمكارى ها بازداشتى،
وَأَطَعْتَ اللَّهَ وَما عَصَيْتَهُ، وَتَمَسَّكْتَ بِهِ وَبِحَبْلِهِ فَأَرْضَيْتَهُ وَخَشيتَهُ، وَراقَبْتَهُ وَاسْتَجَبْتَهُ،
و از خدا فرمان بردى و نافرمانى نكردى، و به خدا و ريسمان او چنگ زدى تا اون كه او را از خود راضى و خوشحال كردى در حالى كه از او خوف داشتى؛ و مواظب و مواظب او بودى و او را پاسخ دادى،
وَسَنَنْتَ السُّنَنَ، وَأَطْفَأْتَ الْفِتَنَ، وَدَعَوْتَ إِلَى الرَّخوشحالِ،
و به سنّتها و مستحبّات عمل كردى و فتنه ها را خاموش نمودى، و به سوى رشد و تكامل فرا خواندى،
وَأَوْضَحْتَ سُبُلَ السَّدادِ، وَجاهَدْتَ فِي اللَّهِ حَقَّ الْجِهادِ.
و راههاى پایدار را آشكار ساختى، و اون گونه كه حقّ جهاد و تلاش بود انجام دادى.
وَكُنْتَ للَّهِِ طائِعاً، وَلِجَدِّكَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ تابِعاً،
و تو فرمانبردارى نيك براى پروردگار بودى، و از جدّت حضرت محمد – كه درود خدا بر او و آل او باد – پيروى مى كردى،
وَلِقَوْلِ أَبيكَ سامِعَاً، وَ إِلى وَصِيَّةِ أَخيكَ مُسارِعاً، وَلِعِمادِ الدّينِ رافِعاً،
و به گفتار پدرت گوش فرا مى دادى، و براى انجام وصيّت برادرت شتاب مى نمودى، و پایههاى دين را بالا بردى،
وَلِلطُّغْيانِ قامِعاً، وَلِلطُّغاةِ مُقارِعاً، وَلِلْاُمَّةِ ناصِحاً، وَفي غَمَراتِ الْمَوْتِ سابِحاً،
و سركشى را در هم كوبيدى، و طغيانگران را نابود كردى، و براى اُمّت اسلام خيرخواهى مى كردى، و در گرداب مرگ شناور بودى،
وَلِلْفُسَّاقِ مُكافِحاً، وَبِحُجَجِ اللَّهِ قائِماً ، وَلِلْإِسْلامِ وَالْمُسْلِمينَ راحِماً،
و فاسقان را به مبارزه مى طلبيدى، و حجّتهاى الهى را بر پا داشتى، و براى اسلام و مسلمانان مهربان و مهربانی كننده،
وَلِلْحَقِّ ناصِراً، وَعِنْدَ الْبَلاءِ صابِراً، وَلِلدّينِ كالِئاً، وَعَنْ حَوْزَتِهِ مُآرامِياً.
و يار حق بودى، و در بلاها و گرفتارى ها شكيبا، و براى دين نگهبان، و از حوزه و حريم دينى نگهداری كننده بودى.
تَحُوطُ الْهُدى وَتَنْصُرُهُ، وَتَبْسُطُ الْعَدْلَ وَتَنْشُرُهُ، وَتَنْصُرُ الدّينَ وَتُظْهِرُهُ،
نگبان هدايت و يارىكننده اون و گسترانده عدالت و نشردهندۀ اون، و يارى كننده دين و آشكاركننده اون هستى،
وَتَكُفُّ الْعابِثَ وَتَزْجُرُهُ، وَتَأْخُذُ لِلدَّنِيِّ مِنَ الشَّريفِ، وَتُساوي فِي الْحُكْمِ بَيْنَ الْقَوِيِّ وَالضَّعيفِ.
و بازيچه شمارندۀ دين را از كارش بازداشته و او را منع نمودى؛ و حقّ زيردستان را از ثروتمندان و اشراف مى گرفتى، و بين قوى و ضعيف به مساوات حكم مى كردى.
كُنْتَ رَبيعَ الْأَيْتامِ ، وَعِصْمَةَ الْأَنامِ، وَعِزَّ الْإِسْلامِ، وَمَعْدِنَ الْأَحْكامِ،
تو بهار يتيمان و پناهگاه مردم، و عزّت و سربلندى اسلام و معدن احكام
وَحَليفَ الْإِنْعامِ، سالِكاً طَرائِقَ جَدِّكَ وَأَبيكَ، مُشْبِهاً فِي الْوَصِيَّةِ لِأَخيكَ.
و هم پيمان بخشش و احسان بودى. پويندۀ راه جدّ و پدرت بودى، و همانند برادرت در وصيّت پدرت بودى.
وَفِيَّ الذِّمَمِ، رَضِيَّ الشِّيَمِ، ظاهِرَ الْكَرَمِ، مُتَهَجِّداً فِي الظُّلَمِ، قَويمَ الطَّرائِقِ،
وفا كنندۀ به عهدها و پيمان ها، داراى خلق و خوها و خوى هاى نيكو ، آشكار كنندۀ بزرگوارى ها، كوشش كنندۀ در عبادت به وقت تاريكى (شب زنده دار)، دارندۀ روشهاى پایدار،
كَريمَ الْخَلائِقِ، عَظيمَ السَّوابِقِ، شَريفَ النَّسَبِ، مُنيفَ الْحَسَبِ،
و اخلاق عظیم منشى و بخشندگى، با پيشينه اى عظیم و درخشان، نژادى شريف، حَسَبى برتر،
رَفيعَ الرُّتَبِ، كَثيرَ الْمَناقِبِ، مَحْمُودَ الضَّرائِبِ، جَزيلَ الْمَواهِبِ.
درجاتى عالى و رفيع، افتخاراتى فراوان، سرشت هاى ستوده، موهبت ها و بخشش هاى بسيار بود.
حَليمٌ رَشيدٌ مُنيبٌ، جَوادٌ عَليمٌ شَديدٌ، إِمامٌ شَهيدٌ، أَوَّاهٌ مُنيبٌ، حَبيبٌ مَهيبٌ.
شکیبا، كمال يافته، انابه كننده به سوى خدا، بخشنده، عالم، قدرتمند، پيشوا، شهيد، شيون كننده و انابه كننده، دوستدارنده، با هيبت هستى.
كُنْتَ لِلرَّسُولِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَلَداً، وَلِلْقُرْاونِ سَنَداً، وَلِلْاُمَّةِ عَضُداً،
تو براى حضرت پيامبر – كه درود خدا بر او و آل او باد – فرزند ، و براى قرآن پشتيبان، و براى امّت بازويى توانا و ياور بودى،
وَفِي الطَّاعَةِ مُجْتَهِداً، حافِظاً لِلْعَهْدِ وَالْميثاقِ، ناكِباً عَنْ سُبُلِ الفُسَّاقِ،
و در فرمانبردارى از دستورات الهى كوشا، نگهبان و نگهدارندۀ پيمان و تعهّد عالم ذر، كناره گير از راه مردمان فاسق و تبهكار،
[ وَ] باذِلاً لِلْمَجْهُودِ، طَويلَ الرُّكُوعِ وَالسُّجُودِ.
و بكار برنده تمام سعى و كوشش خود بودى. داراى ركوع و سجود طولانى بودى.
زاهِداً فِي الدُّنْيا زُهْدَ الرَّاحِلِ عَنْها، ناظِراً إِلَيْها بِعَيْنِ الْمُسْتَوْحِشينَ مِنْها،
و نسبت به دنيا بى اعتنا و بى رغبت بودى، همچون كسانى كه مى خواهد اون را رها كند و از اون كوچ كند و همیشه به اون به ديده وحشت زدگان مى نگريستى.
آمالُكَ عَنْها مَكْفُوفَةٌ، وَهِمَّتُكَ عَنْ زينَتِها مَصْرُوفَةٌ،
از آرزوهاى دنيويّت قلب كنده، و همّت تو از زينت هاى اون رو گردان شده،
وَأَلْحاظُكَ عَنْ بَهْجَتِها مَطْرُوفَةٌ، وَرَغْبَتُكَ فِي الْآخِرَةِ مَعْرُوفَةٌ.
و نگاهت از بزرگ و شادمانى اون پوشيده شده، و شادی و اشتياق تو به آخرت سرشناس بود.
حَتَّى إِذَا الْجَوْرُ مَدَّ باعَهُ ، وَأَسْفَرَ الُّظلْمُ قِناعَهُ، وَدَعَا الْغَيُّ أَتْباعَهُ،
تا اونكه ظلم، دست ستمگرش را بلند كرد و ظلم، نقاب از چهره افكند، و گمراهى پيروان خويش را دعوت کرد؛
وَأَنْتَ في حَرَمِ جَدِّكَ قاطِنٌ، وَلِلظَّالِمينَ مُبايِنٌ، جَليسُ الْبَيْتِ وَالْمِحْرابِ،
و در حالى كه تو در مرقد جدّت ساكن و از ستمگران دورى گزيده بودى، همدم محراب و خانه گشته
مُعْتَزِلٌ عَنِ اللَّذَّاتِ وَالشَّهَواتِ، تُنْكِرُ الْمُنْكَرَ بِقَلْبِكَ وَلِسانِكَ، عَلى حَسَبِ سقفَتِكَ وَ إِمْكانِكَ،
و از شهوتها و خوشیها دورى گزيده، و در حدّ طاقت و امكانت با قلب و زبانت زشتى را زشت شمردى.
ثُمَّ اقْتَضاكَ الْعِلْمُ لِلْإِنْكارِ، وَلَزِمَكَ أَنْ تُجاهِدَ الْفُجَّارَ،
سپس اقتضا كرد علم و آگاهى، تو را بر انكار؛ و بر تو واجب شد با فاجران و بدكاران جهاد كنى؛
فَسِرْتَ في أَوْلادِكَ وَأَهاليكَ، وَشيعَتِكَ وَمَواليكَ،
پس با فرزندان و خاندان و پيروان و دوستانت به راه افتادى،
وَصَدَعْتَ بِالْحَقِّ وَالْبَيِّنَةِ، وَدَعَوْتَ إِلَى اللَّهِ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ،
و حقّ و حقيقت را با برهان هاى الهى آشكار ساختى، و مردم را با حكمت و پند نيكو به سوى خدا فرا خواندى،
وَأَمَرْتَ بِإِقامَةِ الْحُدُودِ، وَالطَّاعَةِ لِلْمَعْبُودِ،
و امر به برپايى حدود الهى و پیروی خدا،
وَنَهَيْتَ عَنِ الْخَبائِثِ وَالطُّغْيانِ، وَواجَهُوكَ بِالظُّلْمِ وَالْعُدْوانِ.
و نهى از پليدى ها و سركشى ها نمودى، و آنان با ظلم و عدوان با تو مواجهه نمودند.
فَجاهَدْتَهُمْ بَعْدَ الْإيعاظِ لَهُمْ، وَتَأْكيدِ الْحُجَّةِ عَلَيْهِمْ، فَنَكَثُوا ذِمامَكَ وَبَيْعَتَكَ،
پس از اونكه اون ها را پند داده و از كار خود بازداشتى، و اتمام حجّت نمودى، با آنان جهاد كردى؛ پس آنان پيمان و بيعت تو را شكستند،
وَأَسْخَطُوا رَبَّكَ وَجَدَّكَ، وَبَدَؤُوكَ بِالْحَرْبِ، فَثَبَتَّ لِلطَّعْنِ وَالضَّرْبِ،
و خدا تو و جدّت را خشمگين كردند، و با تو شروع به جنگ نمودند؛ پس تو در برابر ضربات (شمشيرها و نيزهها) پایدار ماندى،
وَطَحَنْتَ جُنُودَ الْفُجَّارِ، وَاقْتَحَمْتَ قَسْطَلَ الْغُبارِ، مُجالِداً بِذِي الْفِقارِ، كَأَنَّكَ عَلِيٌّ الْمُخْتارُ.
و لشكريان بدكاره را درهم كوبيدى، و در گرد و گرد و خاک برخاسته در ميدان جهاد با ذوالفقار آنگونه درون شدى كه گويا تو همان على برگزيده خدا هستى.
فَلَمَّا رَأَوْكَ ثابِتَ الْجَأْشِ، غَيْرَ خائِفٍ وَلا خاشٍ، نَصَبُوا لَكَ غَوائِلَ مَكْرِهِمْ،
پس، هنگامى كه تو را پابرجا قدم و دلير ديدند، در حالى كه هيچگونه خوف و هراسى در تو نبود براى تو دام هاى مكرشان را نصب كردند،
وَقاتَلُوكَ بِكَيْدِهِمْ وَشَرِّهِمْ، وَأَمَرَ اللَّعينُ جُنُودَهُ، فَمَنَعُوكَ الْماءَ وَوُرُودَهُ،
و با مكر و شرّشان به جنگ با تو پرداختند؛ و اون شخص ملعون به لشكريانش دستور داد، پس تو را از آب و درون شدن به اون دوباره داشتند،
وَناجَزُوكَ الْقِتالَ، وَعاجَلُوكَ النِّزالَ، وَرَشَقُوكَ بِالسِّهامِ وَالنِّبالِ،
و به مبارزه با تو پرداخته و در اين امر شتافتند، و تيرها و سنگ ها را به تو پرتاب كردند،
وَبَسَطُوا إِلَيْكَ أَكُفَّ الْإِصْطِلامِ، وَلَمْ يَرْعَوْا لَكَ ذِماماً،
و دست هاى ويرانگر خود را به سوى تو گشودند، و حقّ تو را مراعات نكردند،
وَلا راقَبُوا فيكَ آثاماً، في قَتْلِهِمْ أَوْلِياءَكَ، وَنَهْبِهِمْ رِحالَكَ،
و در كشتن عزيزان تو و غارت زاد و خوراک تو هيچ ترسى از جزاى گناه خويش به خود راه ندادند؛
وَأَنْتَ مُقَدَّمٌ فِي الْهَبَواتِ، وَمُحْتَمِلٌ لِلْأَذِيَّاتِ، قَدْ عَجِبَتْ مِنْ صَبْرِكَ مَلائِكَةُ السَّماواتِ.
و تو در ميان گرد و گرد و خاک ميدان به پيش مى تاختى، و اذیت و اذيّتها را تحمّل مى كردى، كه به راستى فرشتگان آسمان از حوصله تو درشگفت آمدند .
فَأَحْدَقُوا بِكَ مِنْ كُلِّ الْجَهاتِ، وَأَثْخَنُوكَ بِالْجِراحِ، وَحالُوا بَيْنَكَ وَبَيْنَ الرَّواحِ،
پس آنان (دشمنان)از هر سو، دور و بر تو را گرفتند؛ و زخم هاى عميقى بر تو درون كردند و ميان تو و بين راحتى و نجات فاصله انداختند (يعنى نگذاشتند كار به هنگام شب برسد)،
وَلَمْ يَبْقَ لَكَ ناصِرٌ، وَأَنْتَ مُحْتَسِبٌ صابِرٌ، تَذُبُّ عَنْ نِسْوَتِكَ وَأَوْلادِكَ،
و تو را هيچ ياورى باقى نمانده بود، و تو كار را به حساب خدا واگذار كرده و حوصله نمودى، و از زنان و اولادت نگهداری مى كردى.
حَتَّى نَكَسُوكَ عَنْ جَوادِكَ، فَهَوَيْتَ إِلَى الْأَرْضِ جَريحاً،
تا اون كه تو را از اسب واژگون ساختند، و با بدنى مجروح بر زمين افتادى؛
تَطَؤُكَ الْخُيُولُ بِحَوافِرِها، وَتَعْلُوكَ الطُّغاةُ بِبَواتِرِها.
اسب ها با سمی هايشان تو را لگدكوب كردند و طغيانگران تو را با شمشيرهايشان ضربه مى زدند.
قَدْ رَشَحَ لِلْمَوْتِ جَبينُكَ، وَاخْتَلَفَتْ بِالْإِنْقِباضِ وَالْإِنْبِساطِ شِمالُكَ وَيَمينُكَ،
عرق مرگ بر پيشانيت نشست. و راست و چپ بدن مباركت را با جمع كردن و گشودن جابجا مى كردى.
تُديرُ طَرْفاً خَفِيّاً إِلى رَحْلِكَ وَبَيْتِكَ، وَقَدْ شَغَلْتَ بِنَفْسِكَ عَنْ وُلْدِكَ وَأَهاليكَ،
و با گوشه چشم به خيام و احترام دید مى كردى، و مصيبتى كه بر تو درون مى شد تو را از فرزندان و اهل بيتت به خود مشغول ساخته بود،
وَأَسْرَعَ فَرَسُكَ شارِداً، إِلى خِيامِكَ قاصِداً، مُحَمْحِماً باكِياً،
و اسب تو شيون كُنان و گريه كنان با شتاب به سوى احترام آمد،
فَلَمَّا رَأَيْنَ النِّساءُ جَوادَكَ مَخْزِيّاً، وَنَظَرْنَ سَرْجَكَ عَلَيْهِ مَلْوِيّاً،
هنگامى كه زنان اسبت را شرمنده ديدند و به زين واژگونش نظر افكندند،
بَرَزْنَ مِنَ الْخُدُورِ، ناشِراتِ الشُّعُورِ عَلَى الْخُدُودِ، لاطِماتِ الْوُجُوهِ سافِراتٍ،
از خيمه ها بيرون آمدند، موهاىشان را بر چهره هاى شان پريشان كرده، بر چهره هاى بدون نقابشان سيلى مى زدند، و با صداى بلند ناله مى زدند
وَبِالْعَويلِ داعِياتٍ، وَبَعْدَ الْعِزِّ مُذَلَّلاتٍ، وَ إِلى مَصْرَعِكَ مُبادِراتٍ.
و تو را مى خواندند، و آنان سپس از عزّت ذليل شده بودند، و به سوى قتلگاه تو شتافتند.
وَالشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِكَ، وَمُولِغٌ سَيْفَهُ عَلى نَحْرِكَ،
در حالى كه شمر (لعنة اللَّه عليه) بر روى سينه ات نشسته بود و شمشيرش را بر گودى زير گلوى تو فرو برده
قابِضٌ عَلى شَيْبَتِكَ بِيَدِهِ، ذابِحٌ لَكَ بِمُهَنَّدِهِ، قَدْ سَكَنَتْ حَواسُّكَ،
و محاسنت را به دست گرفته بود، سرت را با شمشير تيز خود مى بريد؛ در اون حالت حواسّت از حركت ايستاد،
وَخَفِيَتْ أَنْفاسُكَ، وَرُفِعَ عَلَى الْقَناةِ رَأْسُكَ، وَسُبِىَ أَهْلُكَ كَالْعَبيدِ،
و نفس هايت پنهان شد، و سرت بر بالاى نيزه بلند شد، و اهل بيت تو همانند بندگان و بردگان اسير شدند،
وَصُفِّدُوا فِي الْحَديدِ، فَوْقَ أَقْتابِ الْمَطِيَّاتِ، تَلْفَحُ وَجُوهَهُمْ حَرُّ الْهاجِراتِ،
و در غل و زنجير به طناب كشيده شدند. در بالا جهاز شتران، چهره هاى شان را گرماى شديد مى سوزاند،
يُساقُونَ فِي الْبَراري وَالْفَلَواتِ، أَيْديهِمْ مَغْلُولَةٌ إِلَى الْأَعْناقِ، يُطافُ بِهِمْ فِي الْأَسْواقِ.
و در بيابان ها و دشت ها پيش برده مى شدند؛ دستهاى شان به گردن هاى شان آويخته و بسته بود، و اونها را دور بازارها مى چرخاندند .
فَالْوَيْلُ لِلْعُصاةِ الْفُسَّاقِ، لَقَدْ قَتَلُوا بِقَتْلِكَ الْإِسْلامَ، وَعَطَّلُوا الصَّلاةَ وَالصِّيامَ،
پس، واى بر اون گناهكاران فاسق كه به راستى با كشتن تو اسلام را كشتند، و نماز و روزه را رها كردند،
وَنَقَضُوا السُّنَنَ وَالْأَحْكامَ، وَهَدَمُوا قَواعِدَ الْإيمانِ،
و سنّت ها و احكام را شكستند، و پایه هاى دين و ايمان را منهدم كردند،
وَحَرَّفُوا آياتِ الْقُرْاونِ، وَهَمْلَجُوا فِي الْبَغْيِ وَالْعُدْوانِ.
و آيات الهى قرآن را تحريف نمودند، و در دشمنى و ظلم و ظلم پيش تاختند .
لَقَدْ أَصْبَحَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ مَوْتُوراً،
اون گاه كه تو را شهيد كردند به راستى رسول خدا – كه درود خدا بر او و آل او باد – خونخواه تو شد،
وَعادَ كِتابُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ مَهْجُوراً، وَغُودِرَ الْحَقُّ إِذْ قُهِرْتَ مَقْهُوراً،
و بار ديگر كتاب خدا متروك و دور افتاده شد؛ و حق، مورد خيانت قرار گرفت. چون تو شكست خوردى؛
وَفُقِدَ بِفَقْدِكَ التَّكْبيرُ وَالتَّهْليلُ، وَالتَّحْريمُ وَالتَّحْليلُ، وَالتَنْزيلُ وَالتَّأْويلُ،
و با نبود تو، بانك «اللَّه اكبر» و «لا إله إلاّ اللَّه» و حرام و حلال خدا و تنزيل و تأويل قرآن، ناپديد شد؛
وَظَهَرَ بَعْدَكَ التَّغْييرُ وَالتَّبْديلُ، وَالْإِلْحادُ وَالتَّعْطيلُ، وَالْأَهْواءُ وَالْأَضاليلُ، وَالْفِتَنُ وَالْأَباطيلُ.
و سپس از تو، تغيير و دگرگونى (در احكام الهى) و كفر و بى دينى، و كنار گذاشتن سنّت ها و هواهاى نفسانى، و گمراهى ها و فتنه ها و باطلها پديدار گشت.
فَقامَ ناعيكَ عِنْدَ قَبْرِ جَدِّكَ الرَّسُولِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، فَنَعاكَ إِلَيْهِ بِالدَّمْعِ الْهَطُولِ،
پس، خبردهندۀ شهادت تو نزد قبر جدّ تو رسول خدا – درود خدا بر او و آل او باد – ايستاد، و با اشكِ ريزان خبر شهادت تو را به پيامبر داد؛
قائِلاً يا رَسُولَ اللَّهِ قُتِلَ سِبْطُكَ وَفَتاكَ، وَاسْتُبيحَ أَهْلُكَ وَحِماكَ،
در حالى كه مى گفت: اى رسول خدا؛ نوه و کم سن تو كشته شد، و حُرمت اهل بيت تو شكسته و مباح شمرده شد؛
وَسُبِيَتْ بَعْدَكَ ذَراريكَ، وَوَقَعَ الْمَحْذُورُ بِعِتْرَتِكَ وَذَويكَ.
و فرزندان و ذريّه تو را سپس تو اسير كردند، و خانواده و اطرافيانت در گرفتارى افتادند.
فَانْزَعَجَ الرَّسُولُ، وَبَكى قَلْبُهُ الْمَهُولُ، وَعَزَّاهُ بِكَ الْمَلائِكَةُ وَالْأَنْبِياءُ،
پس، پيامبر با عجله گرديد، و قلب وحشت زده اش گريست؛ و برای تو فرشتگان و پيامبران بر او تسليت گفتند؛
وَفُجِعَتْ بِكَ اُمُّكَ الزَّهْراءُ، وَاخْتَلَفَتْ جُنُودُ الْمَلائِكَةِ الْمُقَرَّبينَ، تُعَزّي أَباكَ أَميرَالْمُؤْمِنينَ،
و برای تو مادرت زهرا اندوهگین و مصيبت زده شد؛ و لشكريان فرشتگان مقرّب الهى براى تسليت گفتن به پدرت امير مؤمنان آمد و شد كردند،
وَاُقيمَتْ لَكَ الْمَاتِمُ فِي أَعْلا عِلِّيّينَ، وَلَطَمَتْ عَلَيْكَ الْحُورُ الْعينُ،
و در اعلى عليّين براى تو ماتم برپا شد، و برای تو حور العين سيلى بر شکل خود زدند،
وَبَكَتِ السَّماءُ وَسُكَّانُها، وَالْجِنانُ وَخُزَّانُها، وَالْهِضابُ وَأَقْطارُها، وَالْبِحارُ وَحيتانُها،
و آسمان و ساكنان اون، و بهشت و خزانه داران اون، و كوه ها و دامنه هايشان، و دريا و ماهيانش،
وَالْجِنانُ وَوِلْدانُها، وَالْبَيْتُ وَالْمَقامُ، وَالْمَشْعَرُ الْحَآرامُ، وَالْحِلُّ وَالْأَحْآرامُ.
و بهشت و پسران اون، و خانۀ خدا، و رتبه، و مشعرالحرام و خارج خانه خدا و دور و بر اون، همه گريه كردند.
أَللَّهُمَّ فَبِحُرْمَةِ هذَا الْمَكانِ الْمُنيفِ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ،
خدايا؛ پس، برای احترام و احترام اين مكان شريف، بر محمّد و آل محمّد درود فرست؛
وَاحْشُرْني في زُمرَتِهِمْ، وَأَدْخِلْنِي الْجَنَّةَ بِشَفاعَتِهِمْ.
و مرا در زمرۀ آنان محشور فرما، و مرا به شفاعت آنان درون بهشت نما.
أَللَّهُمَّ إِنّي أَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ يا أَسْرَعَ الْحاسِبينَ، وَيا أَكْرَمَ الْأَكْرَمينَ،
خدايا؛ به تو توسّل پيدا مى كنم؛ اى سريعترين حسابگران؛ و اى كريمترين كريمان؛
وَيا أَحْكَمَ الْحاكِمينَ، بِمُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِيّينَ، رَسُولِكَ إِلَى الْعالَمينَ أَجْمَعينَ،
و اى با اقتدارترين حاكمان؛ و به محمّد خاتم پيامبران، فرستادۀ تو بر همه جهانيان؛
وَبِأَخيهِ وَابْنِ عَمِّهِ الْأَنْزَعِ الْبَطينِ، اَلْعالِمِ الْمَكينِ، عَلِيٍّ أَميرِالْمُؤْمِنينَ،
و به برادر و پسرعمويش كه از شرك و بت پرستى جدا شده و درونش انباشته از علم بود، اون عالم و دانشمند والامقام يعنى حضرت على امير مؤمنان؛
وَبِفاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِساءِ الْعالَمينَ، وَبِالْحَسَنِ الزَّكِيِّ عِصْمَةِ الْمُتَّقينَ،
و به فاطمه بزرگ زنان جهانيان، و به حسن، كه پاكيزه و پناه پرهيزكاران است،
وَبِأَبي عَبْدِاللَّهِ الْحُسَيْنِ أَكْرَمِ الْمُسْتَشْهَدينَ، وَبِأَوْلادِهِ الْمَقْتُولينَ،
و به ابى عبداللَّه الحسين، گرامى ترين شهادت جويان و به فرزندان شهيدش
وَبِعِتْرَتِهِ الْمَظْلُومينَ، وَبِعَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ زَيْنِ الْعابِدينَ.
و به خاندان مظلومش؛ و به علىّ بن الحسين زينت عبادت كنندگان.
وَبِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ قِبْلَةِ الْأَوَّابينَ، وَجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ أَصْدَقِ الصَّادِقينَ،
و به محمّد بن على، جهت گاه توبه كنندگان؛ و به جعفر بن محمد، راستگوترين راستگويان؛
وَمُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ مُظْهِرِ الْبَراهينَ، وَعَلِيِّ بْنِ مُوسى ناصِرِ الدّينِ،
و به موسى بن جعفر، آشكار كننده حجّت ها؛ و به علىّ بن موسى يارى كنندۀ دين؛
وَمُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ قُدْوَةِ الْمُهْتَدينَ، وَعَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ أَزْهَدِ الزَّاهِدينَ،
و به محمّد بن على، اُسوه هدايت كنندگان؛ و به علىّ بن محمّد، زاهدترين زاهدان؛
وَالْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ وارِثِ الْمُسْتَخْلَفينَ، وَالْحُجَّةِ عَلَى الْخَلْقِ أَجْمَعينَ،
و به حسن بن على وارث جانشيان، و حجّت بر همه خلق خدا؛
أَنْ تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، اَلصَّادِقينَ الْأَبَرّينَ، آلِ طه وَيس،
اينكه درود فرستى بر محمّد و آل محمّد اون راستگويان نيكوكاران، آل طه و يس؛
وَأَنْ تَجْعَلَني فِي الْقِيامَةِ مِنَ الْآمِنينَ الْمُطْمَئِنّينَ الْفائِزينَ الْفَرِحينَ الْمُسْتَبْشِرينَ.
و اين كه مرا در قيامت از جمله امان يافتگان و آسودگان و رستگاران و شادمانان و بشارت يافتگان قرار دهى.
أَللَّهُمَّ اكْتُبْني فِي الْمُسْلِمينَ، وَأَلْحِقْني بِالصَّالِحينَ، وَاجْعَلْ لي لِسانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرينَ،
خدايا؛ مرا از جمله مسلمانان قرار ده، و مرا به صالحان بپيوند، و براى من در ميان آيندگان سخن راست قرار ده.
وَانْصُرْني عَلَى الْباغينَ، وَاكْفِني كَيْدَ الْحاسِدينَ، وَاصْرِفْ عَنّي مَكْرَ الْماكِرينَ،
و مرا بر ستمگران پيروز فرما، و مرا از مكر حسودها كفايت كن، و از من حيله مكّاران را دوباره گردان،
وَاقْبِضْ عَنّي أَيْدِي الظَّالِمينَ، وَاجْمَعْ بَيْني وَبَيْنَ السَّادَةِ الْمَيامينِ، في أَعْلا عِلِّيّينَ،
و دست ستمكاران را از من كوتاه كن، و مرا با سروران فرخنده در اعلا علّييّن؛
مَعَ الَّذينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ، مِنَ النَّبِيّينَ وَالصِّدّيقينَ، وَالشُّهَداءِ وَالصَّالِحينَ، بِرَحْمَتِكَ يا أَرْحَمَ الرَّاحِمينَ.
با آنان كه بر اونها نعمت ارزانى داشتى- از پيامبران و راستگويان و شهدا و صالحان – جمع نما؛ به رحمتت اى مهربانترين مهربانان .
أَللَّهُمَّ إِنّي اُقْسِمُ عَلَيْكَ بِنَبِيِّكَ الْمَعْصُومِ، وَبِحُكْمِكَ الْمَحْتُومِ، وَنَهْيِكَ الْمَكْتُومِ،
خدايا؛ تو را سوگند مى دهم به حق پيامبرت كه معصوم از گناه است و به اون حكم حتميت، و نهى پوشيده ات؛
وَبِهذَا الْقَبْرِ الْمَلْمُومِ، اَلْمُوَسَّدِ في كَنَفِهِ، اَلْإِمامُ الْمَعْصُومُ الْمَقْتُولُ الْمَظْلُومُ،
و به اين قبر شريف كه به زيارت اون آمد و شد مى شد، و امام معصومى كه در سايه اون آرميده است، كه مظلومانه كشته شده؛
أَنْ تَكْشِفَ ما بي مِنَ الْغُمُومِ، وَتَصْرِفَ عَنّي شَرَّ الْقَدَرِ الْمَحْتُومِ، وَتُجيرَني مِنَ النَّارِ وجودِ السَّمُومِ.
اين كه آنچه از غم دارم برطرف سازى، و از من شرّ تقدیر و قدر حتمى را دوباره گردانى، و از آتش گرم و سوزان جهنّم مرا پناه دهى.
أَللَّهُمَّ جَلِّلْني بِنِعْمَتِكَ، وَرَضِّني بِقِسْمِكَ، وَتَغَمَّدْني بِجُودِكَ وَكَرَمِكَ، وَباعِدْني مِنْ مَكْرِكَ وَنِقْمَتِكَ.
خدايا؛ مرا به نعمت خودت بزرگى قسمت، و مرا به قسمتت راضى نما، و مرا غرق جود و كرم خود فرما، و مرا از مكر و تنبیه خود دور نما.
أَللَّهُمَّ اعْصِمْني مِنَ الزَّلَلِ، وَسَدِّدْني فِي الْقَوْلِ وَالْعَمَلِ، وَافْسَحْ لي في مُدَّةِ الْأَجَلِ،
خدايا؛ مرا از لغزش ها محفوظ بدار، و مرا در قول و عمل پایدار گردان، و وسعت و فراخى در دوران عمرم برايم قرار بده،
وَأَعْفِني مِنَ الْأَوْجاعِ وَالْعِلَلِ، وَبَلِّغْني بِمَوالِيَّ وَبِفَضْلِكَ أَفْضَلَ الْأَمَلِ.
و مرا از دردها و مريضى ها عافيت قسمت، و به حق اوليايم، و به بخشش و كرمت، مرا به بهترين آرزوهايم برسان.
أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَاقْبَلْ تَوْبَتي، وَارْحَمْ عَبْرَتي،
خدايا؛ بر محمّد و آل محمّد درود فرست، و توبه مرا قبول فرما؛ و بر گريه ام مهربانی نما،
وَأَقِلْني عَثْرَتي، وَنَفِّسْ كُرْبَتي، وَاغْفِرْ لي خَطيئَتي، وَأَصْلِحْ لي في ذُرِّيَّتي.
و از لغزشم درگذر، و اندوهم را برطرف كن، و گناهان مرا ببخش، و نسل مرا از صالحان قرار ده.
أَللَّهُمَّ لاتَدَعْ لي في هذَا الْمَشْهَدِ الْمُعَظَّمِ، وَالْمَحَلِّ الْمُكَرَّمِ ذَنْباً إِلّا غَفَرْتَهُ،
خدايا؛ براى من وامگذار در اين مرقد شريف و بارگاه باكرامت هيچ گناهى را مگر اون كه اون را ببخشى
وَلا عَيْباً إِلّا سَتَرْتَهُ، وَلا غَمّاً إِلّا كَشَفْتَهُ، وَلا رِزْقاً إِلّا بَسَطْتَهُ،
و هيچ عيبى را مگر اون كه بپوشانى، و هيچ غمى را مگر اون كه برطرف كنى؛ و هيچ رزق و روزى را مگر اون كه پهناور گردانى،
وَلا جاهاً إِلّا عَمَّرْتَهُ، وَلا فَساداً إِلّا أَصْلَحْتَهُ، وَلا أَمَلاً إِلّا بَلَّغْتَهُ،
و هيچ منزلت و مقامى را مگر اون كه اون را آباد كنى، و هيچ فسادى را مگر اون كه اون را اصلاح فرمايى؛ و هيچ آرزويى را مگر اون كه مرا به اون برسانى،
وَلا دُعاءً إِلّا أَجَبْتَهُ، وَلا مَضيقاً إِلّا فَرَّجْتَهُ، وَلا شَمْلاً إِلّا جَمَعْتَهُ،
و هيچ دعايى را مگر اون كه اون را اجابت فرمايى، و هيچ تنگى و فشارى را مگر اون را گشايش دهى، و هيچ تفرّق و پراكندگى را مگر اون كه اون را به گروه مبدّل گردانى،
وَلا أَمْراً إِلّا أَتْمَمْتَهُ، وَلا مالاً إِلّا كَثَّرْتَهُ، وَلا خُلْقاً إِلّا حَسَّنْتَهُ،
و هيچ كارى را مگر اون كه اون را تمام كنى، و به پايان رسانى؛ و هيچ مالى را مگر اون كه اون را زيادش كنى، و هيچ اخلاقى را مگر اون كه اون را نيكو فرمايى،
وَلا إِنْفاقاً إِلّا أَخْلَفْتَهُ، وَلا الآنً إِلّا عَمَّرْتَهُ، وَلا حَسُوداً إِلّا قَمَعْتَهُ،
و هيچ انفاقى را مگر اون كه جايگزين برايش قرار دهى، و هيچ دگرگونى حالى را مگر اون كه اون را خوب و آباد نمايى؛ و هيچ حسودى را مگر اون كه اون را ريشه كن نمايى،
وَلا عَدُوّاً إِلّا أَرْدَيْتَهُ، وَلا شَرّاً إِلّا كَفَيْتَهُ، وَلا مَرَضاً إِلّا شَفَيْتَهُ،
و هيچ دشمنى را مگر اون كه اون را از ميان ببرى، و هيچ شرّ و بدى را مگر اون كه كفايت كنى، و هيچ مرضى را مگر اون كه اون را شفا دهى،
وَلا بَعيداً إِلّا أَدْنَيْتَهُ، وَلا شَعْثاً إِلّا لَمَمْتَهُ، وَلا سُؤالاً إِلّا أَعْطَيْتَهُ.
و هيچ دورى را مگر اون كه اون را نزديك فرمايى، و هيچ پراكندگى را مگر اون كه اون را سامان دهى، و هيچ درخواستى را مگر اون كه اون را عطا نمايى.
أَللَّهُمَّ إِنّي أَسْأَلُكَ خَيْرَ الْعاجِلَةِ، وَثَوابَ الْآجِلَةِ.
خدايا ؛ از تو مى خواهم خير و خوبى آماده و پاداش و پاداش آينده را.
أَللَّهُمَّ أَغْنِني بِحَلالِكَ عَنِ الْحَآرامِ، وَبِفَضْلِكَ عَنْ جَميعِ الْأَنامِ.
خدايا؛ مرا به واسطۀ حلالت از حرام غنى فرما، و با بخشش و كرمت از تمام مردم بى نياز ساز.
أَللَّهُمَّ إِنّي أَسْأَلُكَ عِلْماً نافِعاً، وَقَلْباً خاشِعاً وَيَقيناً شافِياً،
خدايا؛ از تو مى خواهم علمى كه سودمند باشد، و قلبى كه خاشع باشد، و يقينى را كه قاطع باشد،
وَعَمَلاً زاكِياً، وَصَبْراً جَميلاً، وَأَجْراً جَزيلاً.
و عملى كه پاك باشد، و صبرى را كه زيبا باشد، و اجرى را كه زياد باشد.
أَللَّهُمَّ ارْزُقْني شُكْرَ نِعْمَتِكَ عَلَيَّ، وَزِدْ في إِحْسانِكَ وَكَرَمِكَ إِلَيَّ،
خدايا؛ شكر و سپاس نعمتت را كه بر گردن من است روزيم فرما، و احسان و كرمت را بر من زياد نما،
وَاجْعَلْ قَوْلي فِي النَّاسِ مَسْمُوعاً، وَعَمَلي عِنْدَكَ مَرْفُوعاً،
و سخنم را در ميان مردم پذيرفته شده قرار ده، و عملم را در نزد خودت بالا ببر و بپذير،
وَأَثَري فِي الْخَيْراتِ مَتْبُوعاً، وَعَدُوّي مَقْمُوعاً.
و دلیل مرا در خيرات مورد پيروى ديگران قرار بده، و دشمنم را ريشه كن نما.
أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ الْأَخْيارِ، في آناءِ اللَّيْلِ وَأَطْرافِ النَّهارِ،
خدايا؛ دورد فرست بر محمّد و آل محمّد، كه نيكوكاران (در ميان بندگان) هستند، در تمامى لحظات شب و روز؛
وَاكْفِني شَرَّ الْأَشْرارِ، وَطَهِّرْني مِنَ الذُّنُوبِ وَالْأَوْزارِ، وَأَجِرْني مِنَ النَّارِ،
و از من دور نما شرّ اشخاص شرور و بدكاران را، و مرا از گناهان و بار گران اون پاك فرما، و از آتش جهنّم پناهم ده.
وَأَحِلَّني دارَ الْقَرارِ، وَاغْفِرْ لي وَلِجَميعِ إِخْواني فيكَ وَأَخَواتِيَ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ، بِرَحْمَتِكَ يا أَرْحَمَ الرَّاحِمينَ.
و در خانه بهشت درون كن، و مرا و تمامى برادران و خواهران مؤمنى كه در راه تو اونها را يافته ام به رحمتت بيامرز، اى مهربانترين مهربانان.
سپس رو به جهت كن و دو ركعت نماز به جاى آور؛ در ركعت اوّل سپس از حمد ، سوره «انبياء»، و در ركعت دوّم سپس از حمد، سوره «حشر» را بخوان، و در قنوت بگو :
لا إِلهَ إِلّاَ اللَّهُ الْحَليمُ الْكَريمُ، لا إِلهَ إِلّاَ اللَّهُ الْعَلِيُّ الْعَظيمُ،
هيچ معبودى جز خداى شکیبا و كريم نيست؛ هيچ معبودى جز خداى بلندمرتبه و عظیم نيست،
لا إِلهَ إِلّاَ اللَّهُ رَبُّ السَّماواتِ السَّبْعِ، وَالْأَرَضينَ السَّبْعِ،
هيچ معبودى نيست جز خدايى كه خدا آسمانهاى هفتگانه و زمينهاى هفتگانه
وَما فيهِنَّ وَما بَيْنَهُنَّ، خِلافاً لِأَعْدائِهِ، وَتَكْذيباً لِمَنْ عَدَلَ بِهِ، وَ إِقْراراً لِرُبُوبِيَّتِهِ، وَخُضُوعاً لِعِزَّتِهِ.
و آنچه در اونها و ميان اونهاست؛ برخلاف دشمنانش، و تكذيب كسانى كه از او روى برتافته اند ، و اقرار به ربوبيّت او، و خضوع در برابر عزّت او .
اَلْأَوَّلُ بِغَيْرِ أَوَّلٍ، وَالْآخِرُ إِلى غَيْرِ آخِرٍ،
او اوّل و ابتدايى است كه شروع ندارد، و آخرى است كه هيچ انتهايى ندارد
اَلظَّاهِرُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ بِقُدْرَتِهِ، اَلْباطِنُ دُونَ كُلِّ شَيْءٍ بِعِلْمِهِ وَلُطْفِهِ،
و او،غلبه دارد بر هر چيز به سبب قدرتش، و با علم و دقّتش از درون هر چيز آگاه است.
لاتَقِفُ الْعُقُولُ عَلى كُنْهِ عَظَمَتِهِ، وَلاتُدْرِكُ الْأَوْهامُ حَقيقَةَ ماهِيَّتِهِ،
عقل ها بر كُنه بزرگى و بزرگی او راه ندارند. و اوهام حقيقت وجود او را درك نمى كنند،
وَلاتَتَصَوَّرُ الْأَنْفُسُ مَعانِيَ كَيْفِيَّتِهِ،
و جان ها كيفيّت و چگونگى او را نمى توانند درك كنند،
مُطَّلِعاً عَلَى الضَّمائِرِ، عارِفاً بِالسَّرائِرِ، يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَما تُخْفِي الصُّدُورُ.
بر اُمورچه نهانى آگاه و بر پنهانى ها دوست است؛ خيانت چشم ها و اون چه در سينه ها پنهان است را مى داند.
أَللَّهُمَّ إِنّي اُشْهِدُكَ عَلى تَصْديقي رَسُولَكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَايماني بِهِ، وَعِلْمي بِمَنْزِلَتِهِ،
خدايا؛ تو را گواه مى گيرم بر تصديقم نسبت به پيامبرت – كه درود خدا بر او و آل او باد – و ايمانم به او؛ و آگاهيم نسبت به رتبه و منزلتش؛
وَإِنّي أَشْهَدُ أَنَّهُ النَّبِيُّ الَّذي نَطَقَتِ الْحِكْمَةُ بِفَضْلِهِ، وَبَشَّرَتِ الْأَنْبِياءُ بِهِ،
و شهادت مى دهم كه همانا او پيامبرى است كه حكمت به بخشش و علم او گويا گشت، و پيامبران به آمدن او بشارت دادند.
وَدَعَتْ إِلَى الْإِقْرارِ بِما جاءَ بِهِ، وَحَثَّتْ عَلى تَصْديقِهِ بِقَوْلِهِ تَعالى
و دعوت به اقرار به اون چه آورده است، كردند و تشويق به تصديقش نمودند؛ همان گونه كه پروردگار فرمود :
(اَلَّذي يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِي التَّوْريةِ وَالْإِنْجيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهيهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ
«كسى است كه نامش را در تورات و انجيل نوشته شده مى يابند، او اونها را به كارهاى نيكو امر مى كند و از كارهاى زشت بازمى دارد
وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّباتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلالَ الَّتي كانَتْ عَلَيْهِمْ)[1].
و پاكها را براى اونها حلال مى كند، و آلودگى ها و پليدى ها را براى اونها حرام مى نمايد ؛ و برمى دارد از دوش ايشان سنگينى و بار گران و غل و زنجيرى را كه بر گردن دارند».
فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ رَسُولِكَ إِلَى الثَّقَلَيْنِ، وَسَيِّدِ الْأَنْبِياءِ الْمُصْطَفَيْنَ،
پس، درود فرست بر محمّد رسول و فرستاده ات به سوى جنّ و انس و سيّد و بزرگ انبياى برگزيده ات؛
وَعَلى أَخيهِ وَابْنِ عَمِّهِ اللَّذَيْنِ لَمْ يُشْرِكا بِكَ طَرْفَةَ عَيْنٍ أَبَداً،
و درود فرست بر برادرش و پسرعمويش، اون دو كه حتّى براى يك ثانیه و يك چشم به هم زدن براى تو شرك نورزيدند؛
وَعَلى فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَيِّدَةِ نِساءِ الْعالَمينَ.
و بر فاطمه زهرا، سيّده و بزرگ زنهاى جهانيان.
وَعَلى سَيِّدَيْ شَبابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ، صَلاةً خالِدَةَ الدَّوامِ، عَدَدَ قَطْرِ الرِّهامِ،
و بر دو بزرگ جوانان اهل بهشت، حسن و حسين، درودى كه جاودانى و دايمى باشد؛ به تعداد قطره هاى باران،
وَزِنَةَ الْجِبالِ وَالْآكامِ ما أَوْرَقَ السَّلامُ، وَاخْتَلَفَ الضِّياءُ وَالظَّلامُ،
و به سنگينى كوه ها و تپّه ها تا وقتى كه درود برگ (و نتيجه) مى دهد؛ و تا وقتى كه روشنایی و ظلمت (شب و روز) در رفت و آمدند؛
وَعَلى آلِهِ الطَّاهِرينَ، اَلْأَئِمَّةِ الْمُهْتَدينَ، اَلذَّائِدينَ عَنِ الدّينِ،
و درود بر آل پاك او، امامان هدايت شده – اون دفاع کنندگان دين –
عَلِيٍّ وَمُحَمَّدٍ وَجَعْفَرٍ وَمُوسى وَعَلِيٍّ وَمُحَمَّدٍ وَعَلِيٍّ وَالْحَسَنِ وَالْحُجَّةِ الْقُوَّامِ بِالْقِسْطِ وَسُلالَةِ السِّبْطِ.
يعنى على و محمّد و جعفر و موسى و على و محمّد و على و حسن و حجّت ؛ كه بپادارندگان عدالت و قسط اند، و از نسل سبط پيامبرند.
أَللَّهُمَّ إِنّي أَسْأَلُكَ بِحَقِّ هذَا الْإِمامِ، فَرَجاً قَريباً، وَصَبْراً جَميلاً، وَنَصْراً عَزيزاً،
خدايا؛ از تو مى خواهم به حق اين امام گشايش نزديك، و حوصله جميل، و يارى باعزّت،
وَغِنىً عَنِ الْخَلْقِ، وَثَباتاً فِي الْهُدى، وَالتَّوْفيقَ لِما تُحِبُّ وَتَرْضى، وَرِزْقاً واسِعاً حَلالاً،
و بى نيازى از خلق، و پايدارى در هدايت، و توفيق بر آنچه اون را دوست دارى و مى پسندى؛ و رزق و روزى پهناور، حلال،
طَيِّباً مَريئاً، دارّاً سائِغاً، فاضِلاً مُفَضِّلاً، صَبّاً صَبّاً، مِنْ غَيْرِ كَدٍّ وَلا نَكَدٍ وَلا مِنَّةٍ مِنْ أَحَدٍ،
پاك، و لذت قسمت ، قطع نشدنى، خوشگوار ، فراوان ، زياد شده و پيوسته ريزان بدون زحمت و سختى، و بى هيچ منّتى از كسى،
وَعافِيَةً مِنْ كُلِّ بَلاءٍ وَسُقْمٍ وَمَرَضٍ، وَالشُّكْرَ عَلَى الْعافِيَةِ وَالنَّعْماءِ،
و مصون از هر بلا و بيمارى و مريضى، و شكرگزارى بر سلامت و عافيت و نعمت را به من عنايت كنى.
وَإِذا جاءَ الْمَوْتُ فَاقْبِضْنا عَلى أَحْسَنِ ما يَكُونُ لَكَ طاعَةً، عَلى ما أَمَرْتَنا مُحافِظينَ،
و هنگامى كه مرگ فرا رسيد جان ما را در بهترين حال، از نظر پیروی و فرمانبردارى بگير؛ در حالتى كه رعايت كننده و اجرا كننده فرامين تو باشيم؛
حَتَّى تُؤَدِّيَنا إِلى جَنَّاتِ النَّعيمِ، بِرَحْمَتِكَ يا أَرْحَمَ الرَّاحِمينَ.
تا اين كه ما را به بهشت پرنعمت برسانى؛ به رحمتت، اى مهربانترين مهربانان؛
أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَأَوْحِشْني مِنَ الدُّنْيا، وَاونِسْني بِالْآخِرَةِ،
خدايا؛ بر محمّد و آل محمّد درود فرست، و مرا از دنيا وحشت زده و با آخرت مأنوس گردان؛
فَإِنَّهُ لايُوْحِشُ مِنَ الدُّنْيا إِلّا خَوْفُكَ ، وَلا يُؤْنِسُ بِالْآخِرَةِ إِلّا رَجاؤُكَ .
برای چی كه به خوف از دنيا نمى اندازد مگر خوف از تو؛ و با آخرت مأنوس نمى سازد مگر اميد به تو .
أَللَّهُمَّ لَكَ الْحُجَّةُ لا عَلَيْكَ، وَ إِلَيْكَ الْمُشْتَكى لا مِنْكَ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ،
خدايا؛ حجّت و برهان به نفع توست، نه بر جراحت تو؛ و شِكوه ها به سوى توست، نه شِكوه از تو باشد؛ پس، درود فرست بر محمّد و آل او؛
وَأَعِنّي عَلى نَفْسِيَ الظَّالِمَةِ الْعاصِيَةِ، وَشَهْوَتِيَ الْغالِبَةِ ، وَاخْتِمْ لي بِالْعافِيَةِ.
و مرا بر نفس ستمگر و سركشم، و بر شهوت چيره شونده ام يارى نما؛ و با عافيت كارم را به پايان برسان.
أَللَّهُمَّ إِنَّ اسْتِغْفاري إِيَّاكَ وَأَنَا مُصِرٌّ عَلى ما نَهَيْتَ قِلَّةُ حَياءٍ،
خدايا؛ همانا طلب آمرزشم از تو، در حالى كه بر اون چه از من نهى فرمودى پافشارى مى كنم، از كمى حيا و شرم من است،
وَتَرْكِيَ الْإِسْتِغْفارَ مَعَ عِلْمي بِسَعَةِ حِلْمِكَ تَضْييعٌ لِحَقِّ الرَّجاءِ.
و ترك كردن من استغفار را، با علم من به گسترش بردبارى تو، از بين برندۀ حقّ اميدوارى است .
أَللَّهُمَّ إِنَّ ذُنُوبي تُؤْيِسُني أَنْ أَرْجُوكَ، وَ إِنَّ عِلْمي بِسَعَةِ رَحْمَتِكَ يَمْنَعُني أَنْ أَخْشاكَ،
بارالها؛ همانا گناهانم مرا از اميدوار بودن به تو نااميد ساخته، و علم من بر زيادى رحمتت مرا از خوف از تو دوباره مى دارد؛
فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَصَدِّقْ رَجائي لَكَ،
پس درود فرست بر محمّد و آل محمّد، و اميد مرا بر خودت راستگو و به جا و به مورد قرار بده،
وَكَذِّبْ خَوْفي مِنْكَ، وَكُنْ لي عِنْدَ أَحْسَنِ ظَنّي بِكَ، يا أَكْرَمَ الْأَكْرَمينَ.
و ترسم را از تو بى مورد و بى جا فرما، و براى من اون گونه كه به تو خوش خیال هستم باش؛ اى كريمترين كريم ها.
أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَأَيِّدْني بِالْعِصْمَةِ، وَأَنْطِقْ لِساني بِالْحِكْمَةِ،
خدايا؛ بر محمّد و آل محمّد درود فرست، و مرا با بازداشتن از گناه تأييد كن، و زبانم را به حكمت گويا نما،
وَاجْعَلْني مِمَّنْ يَنْدَمُ عَلى ما ضَيَّعَهُ في أَمْسِهِ، وَلايَغْبَنُ حَظَّهُ في يَوْمِهِ، وَلايَهِمُّ لِرِزْقِ غَدِهِ.
و مرا از كسانى قرار ده كه بر قبل ضايع شدۀ خود پشيماناند؛ و نسبت به استفاده امروزشان مغبون نگشته اند؛ و اهتمامى به روزى فردا ندارند.
أَللَّهُمَّ إِنَّ الْغَنِىَّ مَنِ اسْتَغْنى بِكَ وَافْتَقَرَ إِلَيْكَ، وَالْفَقيرَ مَنِ اسْتَغْنى بِخَلْقِكَ عَنْكَ،
بار الها؛ دارا كسى است كه به واسطه تو بى نيازى بجويد و خود را نيازمند تو بداند؛ و نيازمند و فقير، كسى است كه به جاى تو از خلق و آفريدگانت بى نيازى بجويد؛
فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَأَغْنِني عَنْ خَلْقِكَ بِكَ، وَاجْعَلْني مِمَّنْ لايَبْسُطُ كَفّاً إِلّا إِلَيْكَ.
پس، بر محمّد و آل محمّد درود بفرست، و مرا به وسيلۀ خودت از آفريدگانت بى نياز گردان، و مرا از كسانى قرار ده كه دستش را جز به سوى تو بلند نكند.
أَللَّهُمَّ إِنَّ الشَّقِيَّ مَنْ قَنَطَ وَأَمامَهُ التَّوْبَةُ، وَوَراءَهُ الرَّحْمَةُ،
بار خدايا؛ به راستى، بدبخت و بد سرانجام كسى است كه نا اُميد باشد از درگاه تو در حالى كه پيش رويش توبه و پشت سرش مهربانی باشد،
وَ إِنْ كُنْتُ ضَعيفَ الْعَمَلِ فَإِنّي في رَحْمَتِكَ قَوِيُّ الْأَمَلِ، فَهَبْ لي ضَعْفَ عَمَلي لِقُوَّةِ أَمَلي.
و گر چه من داراى ضعف و سستى در عمل به دستوراتت هستم، ليكن نسبت به مهربانی تو آرزو و اميدم قوى است؛ پس ضعف رفتارم را برای قوّت آرزو و اميدم بر من ببخشاى.
أَللَّهُمَّ إِنْ كُنْتَ تَعْلَمُ أَنَّ ما في عِبادِكَ مَنْ هُوَ أَقْسى قَلْباً مِنّي، وَأَعْظَمُ مِنّي ذَنْباً،
خدايا؛ اگر در بين بندگانت سنگدل تر از من و گناهكارتر از من جستجو نداشته باشى؛
فَإِنّي أَعْلَمُ أَنَّهُ لا مَوْلى أَعْظَمُ مِنْكَ طَوْلاً، وَأَوْسَعُ رَحْمَةً وَعَفْواً،
من هم به خوبى مى دانم كه مولا و سرورى بخشنده تر، و داراى مهربانی و عفو و بخشش فراگيرتر از تو وجود ندارد؛
فَيامَنْ هُوَ أَوْحَدُ في رَحْمَتِهِ، إِغْفِرْ لِمَنْ لَيْسَ بِأَوْحَدَ في خَطيئَتِهِ.
پس، اى كسى كه در رحمتش بى نظير است، بيامرز؛ كسى را كه در گناهش تنها و يكّه تاز نيست.
أَللَّهُمَّ إِنَّكَ أَمَرْتَنا فَعَصَيْنا، وَنَهَيْتَ فَمَا انْتَهَيْنا، وَذَكَّرْتَ فَتَناسَيْنا،
بار الها؛ تو به ما دستور دادى ولى نافرمانى كرديم؛ و ما را بازداشتى ولى اجتناب نكرديم؛ و يادآورى كردى، و ما خود را به فراموشى زديم؛
وَبَصَّرْتَ فَتَعامَيْنا، وَحَذَّرْتَ فَتَعَدَّيْنا، وَما كانَ ذلِكَ جَزاءَ إِحْسانِكَ إِلَيْنا،
و ما را بينا كردى، ولى ما خود را به كورى زديم؛ و ما را بر حذر داشتى، و ما تجاوز كرديم؛ و به خوبى مى دانم كه اين كارها پاداش احسان و نيكى تو نسبت به ما نمى باشد؛
وَأَنْتَ أَعْلَمُ بِما أَعْلَنَّا وَأَخْفَيْنا، وَأَخْبَرُ بِما نَأْتي وَما أَتَيْنا، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ،
و تو خوب تر از ما، از كرده هاى پنهان و آشكارمان آگاهى؛ و اون چه را انجام خواهيم داد و در قبل انجام داده ايم خوب تر مى دانى؛ پس، بر محمّد و آل محمّد درود بفرست
وَلا تُؤاخِذْنا بِما أَخْطَأْنا وَنَسينا، وَهَبْ لَنا حُقُوقَكَ لَدَيْنا،
و ما را مؤاخذه مكن به جهت گناهان و اشتباهات و یاد بردن كارى هاى مان و هر حقّى كه بر گردن ما دارى ببخش؛
وَأَتِمَّ إِحْسانَكَ إِلَيْنا، وَأَسْبِلْ رَحْمَتَكَ عَلَيْنا.
و احسان و نيكى هايت را بر ما كامل و تمام گردان؛ و رحمتت را بر ما سرازير كن .
أَللَّهُمَّ إِنَّا نَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ بِهذَا الصِّدّيقِ الْإِمامِ، وَنَسْأَلُكَ بِالْحَقِّ الَّذي جَعَلْتَهُ لَهُ، وَلِجَدِّهِ رَسُولِكَ،
بار الها؛ ما، به واسطه اين امام صدّيق و راستگوى راستين، به تو توسّل مى جوييم و از تو درخواست مى كنيم برای حقّى كه مخصوص او قرار دادى و مخصوص جدّش رسول خودت
وَلِأَبَوَيْهِ عَلِيٍّ وَفاطِمَةَ أَهْلِ بَيْتِ الرَّحْمَةِ، إِدْرارَ الرِّزْقِ الَّذي بِهِ قِوامُ حَياتِنا، وَصَلاحُ أَحْوالِ عِيالِنا،
و مخصوص پدرش على و مادرش فاطمه، اون اهل بيت مهربانی قرار دادى؛ رزق و روزى ما را كه پابرجائى زندگى مان و اصلاح امور خانواده مان به اون بستگى دارد، افزون گردان؛
فَأَنْتَ الْكَريمُ الَّذي تُعْطي مِنْ سَعَةٍ، وَتَمْنَعُ مِنْ قُدْرَةٍ،
زيرا تو كريم و بزرگوارى هستى كه با توانگرى مى بخشى، و از روى قدرت دوباره مى دارى؛
وَنَحْنُ نَسْأَلُكَ مِنَ الرِّزْقِ ما يَكُونُ صَلاحاً لِلدُّنْيا، وَبَلاغاً لِلْآخِرَةِ.
و ما از رزق و روزى، مقدارى مى خواهيم كه موجب مصلحت دنيا و وسيلۀ سعادت آخرت ما شود .
أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ،
بار خدايا؛ بر محمّد و آل محمّد درود فرست
وَاغْفِرْ لَنا وَلِوالِدَيْنا، وَلِجَميعِ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ، وَالْمُسْلِمينَ وَالْمُسْلِماتِ،
و ما و پدر و مادر ما، و تمام زنان و مردان مؤمن و مسلمان را بيامرز
اَلْأَحْياءِ مِنْهُمْ وَالْأَمْواتِ، وَآتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً ، وَقِنا عَذابَ النَّارِ.
كه زنده و يا مرده اند؛ و در دنيا و آخرت، به ما خير و نيكى عطا فرما، و از جهنّم دید دار.
وقتى قنوتت تمام شد، ركوع و سجده نموده و مى نشينى و تشهّد و درود نماز را انجام مى دهى و پس از اون كه تسبيح حضرت زهرا عليها السلام را گفتى، دو سو صورتت را خاك آلود نموده و چهل بار بگو:
«سُبْحانَ اللَّهِ وَالْحَمْدُ للَّهِِ وَلا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَاللَّهُ أَكْبَرُ»
«خدا منزّه است، ستايش ويژه اوست، و جز او معبودى نيست، و او عظیم است».
سپس از خداى تعالى بخواه كه تو را از ارتكاب گناه دوباره دارد، و از عذاب خود نجات دهد و ببخشد، و توفيق انجام كارهاى نيك كه موجب تقرّب به خدا مى شود و دلیل جلب رضايت او مى گردد و پذيرش اونها را عطا كند . آنگاه نزد سر مطهّر بايست و دو ركعت نماز همانند نمازى كه پيش از اين گفتيم به جاى آور و پس از نماز، خود را به روى قبر مطهّر بينداز و اون را ببوس و بگو:
زادَ اللَّهُ في شَرَفِكُمْ، وَالسَّلامُ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ
«پروردگار شرافت شما را بيفزايد، و درود و مهربانی و بركات پروردگار نيز به طور دايم نثار شما باد».
اون گاه براى خودت، پدرت، مادرت، و هر كسى كه مى خواهى دعا كن.[2]
علاّمۀ مجلسى رحمه خدا مى فرمايد : نويسندۀ كتاب «المزار الكبير» مى گويد : زيارت ديگرى براى امام حسين عليه السلام در روز عاشورا هست كه از ناحيه مقدّسه امام تاریخ ارواحنا فداه به يكى از جدیدّاب خويش صادر شده : نزد قبر اون حضرت مى ايستى و مى گويى : اَلسَّلامُ عَلى آدَمَ صِفْوَةِ اللَّهِ مِنْ خَليقَتِهِ ، و زيارت را همانند آنچه تعریف شد ادامه مى دهد .
بدين سان روشن مى شود كه اين زيارت به راستى از حضرت مهدى ارواحنا فداه روايت شده است. البتّه احتمال دارد كه اين زيارت به روز عاشورا اختصاص نداشته باشد ؛ چنان كه سيّد مرتضى اعلى اللَّه مقامه نيز همين اعتقاد را داشته است.[3]
آية اللَّه سيّد احمد مستنبط رحمه خدا نيز مى نويسد: روايت زيارت ناحيه مقدّسه دلالتى ندارد كه خواندن اون ، به روز عاشورا اختصاص داشته باشد. [4]
برای امتیاز به این نوشته کلیک کنید!
[ad_2]