برای چی ایرانیان از شر تورم راحت نمی‌شوند؟

[ad_1]

واژه ی تورم، امروزه در اذهان نه تنها ایرانیان بلکه ساکنان اقتصادهای پیشرفته در سراسر دنیا نیز برجسته است. تورم چیست؟
به شرح صفحه اقتصاد، چهارشنبه عصر برای خرید به نزدیک‌ترین میدان میوه‌ و تره‌بار نزدیک منزل خود می‌روید تا مایحتاج روزانه خود را تامین کنید که با منظره‌ حیرت‌انگیزی روباه‌رو می‌شوید. میوه‌های مورد علاقه، مرغ و گوشتی که هفته‌ نزد خریده بودید حداقل ۲۰ درصد افزایش قیمت تجربه کرده‌اند و از دیدن این تغییرات یکه می‌خورید. آری، شما با یکی از چهره‌های خشن بیماری اقتصادی «تورم» مواجه شده‌اید.
چیز تازه تورم چیست و برای چی اقتصاد ایران نمی‌تواند از دستش خلاصی یابد؟
تورم، واژه‌ای که امروزه در اذهان نه تنها ایرانیان بلکه ساکنان اقتصادهای پیشرفته نیز برجسته است. در ادبیات اقتصادی اولین توصیفی که از این چیز تازه ارائه می‌شود، رشد مستمر سطوح قیمت‌ها است که در نهایت با محاسبه‌ میانگین وزنی یک سبد از کالاهای انتخاب، مقدار اون تعیین می‌شود.

تورم اما از منظر دیگر نشانگر ردیف مالی دولت، سطح عرضه‌ پول توسط بانک مرکزی و بانک‌های تجاری، وضعیت اوراق قرضه‌ دولتی، چشم‌انداز مردم از آینده‌ خود و بسیاری از موارد دیگر است که مقدار و تغییرات اون را برای محاسبات اقتصادی و تجاری فراوان راهبردی می‌سازد.

برای چی تورم چهره می‌دهد؟

ادبیات اقتصادی پیرامون تورم به قدری غنی و بررسی شده که شاید یک اقتصاددان در طول عمر کاری خود نتواند اون را به طور کامل لباس دهد، اما مطالعات اولیه‌ اقتصاد کلان در این زمینه، علی الخصوص اقتصاددان عظیم میلتون فریدمن، این چیز تازه را اساسا پولی می‌داند. این یعنی تورم ناشی از عرضه کمتر یا زیادتر از حد واجب پول در یک اقتصاد است. اگر ما هر ریال موجود در چرخه اقتصاد را حامل قدرت خرید بدانیم، در صورتی که مردم تعداد ناکافی از اون داشته باشند در انجام معاملات خود وابسته مشکل شده و تمایل اون‌ها برای خرید کالا و خدمات می‌کاهد و به این ردیف برعکس اون نیز می‌تواند چهره دهد. اضافه عرضه‌ پول موجب افزایش تمایل خرید در مردم و افزایش سطوح قیمت‌ها می‌شود.

برای چی باید این عرضه و تقاضا به هم بخورد؟

در دنیا امروز، عرضه پول به طور انحصاری در دستان حاکمیت هر سرزمین است و سیاستمداران براساس تصمیمات و سیاست‌های گوناگون خود ممکن است ناترازی‌هایی در ترازنامه‌ بانک مرکزی ساختن کنند. این بدین معنی است که اون‌ها با استقراض بی‌حساب‌ و کتاب در سو ثروت‌های این نهاد بدهی ساختن کرده که به موجب اون پول پرقدرت یا پایه پولی برای اون‌ها چاپ و توزیع می‌گردد. این پول پس از خرج شدن توسط دولت و ورود به چرخه اقتصاد به واسطه ورود به چرخه بانکی تا چندین برابر می‌تواند وابسته افزایش حجم شود.

مکانیسم ساختن تورم در ایران چیست؟

کوتاه‌ترین پاسخ چنین است: نفت! اما اگر بخواهیم دقیق‌تر پاسخ دهیم، دولت‌ها در ایران، از قبل وقوع انقلاب سال ۵۷، به دلیل وجود منابع نفتی و درآمدزایی لبریز آنان همیشه به منبع عظیمی از دلار دسترسی داشته‌اند. این دلارها از دو راه در این سرزمین موجبات تورم را آماده کرده‌اند: اول اینکه به وقت افزایش حقوق نفتی، دولت حجم عظیمی دلار به جیب می‌زند. این دلارها در اقتصاد ایران قابل خرج نیست. در نتیجه بانک مرکزی را مجبور به خرید اون می‌کند و فرضا ۱۰۰ میلیارد تومان در ازای اون چاپ می‌شود.

از سو دیگر، بانک مرکزی همه دلارهای خریداری شده را به بازار ارز عرضه نمی‌کند و تنها ۷۰ میلیارد تومان ارز می‌فروشد. در نتیجه به واسطه‌ این حقوق نفتی، ۳۰ میلیارد تومان به چرخه‌ پولی سرزمین اضافه می‌شود.
راه دوم نیز این است که به وقت سقوط قیمت نفت در بازارهای جهانی، حقوق دولت کاهش می‌یابد. از اون جایی که مخارج دولتی چسبندگی داشته و به راحتی قابل قطع کردن نیست، دولت از بانک مرکزی برای تامین مخارج استقراض می‌کند. این بار به جای ۳۰ میلیارد تومان، ۵۰ میلیارد تومان به چرخه پولی اضافه می‌شود.
در چنین شرایطی است که مشاهده می‌شود در هر دو حالت رفتاری را از دولت دیده می‌شود که موجبات تورم مزمن بالا را آماده می‌آورد و تا زمانی که از عرضه‌ی بی‌محابای دلار به بازار ارز سرزمین پیشگیری نشود، تغییری در این معادلات چهره نخواهد داد.
مضاف بر این، وجود نظام بانکی بحران زده در سرزمین نیز به گسترش تورم دامن می‌زند. بانک‌های سرزمین به دلیل پیروی نکردن از اصول بانکداری مدرن، بنگاهداری و ناتوانی اقتصاد سرزمین در خلق ارزش اضافه‌ی کافی، با حجم عظیمی از ثروت‌های فریز شده و مطالبات معوق روباه‌رو هستند که اون‌ها را به سو استقراض ریال از بانک مرکزی سوق می‌دهد که این رفتار نیز در نهایت به گسترش حجم ریال در سرزمین خواهد انجامید.

تورم، زلزله‌ای که بنیان اقتصاد را فرو می‌ریزد

سوال بعدی در این جا است که برای چی ابدا باید تورم را معالجه کرد. در صورتی که اقتصاد یک سرزمین سالانه ۲۰ درصد تورم مستمر داشته باشد، در صورتی که سطح دستمزد سالانه ۲۵ درصد حداقل رشد کند کسی با این عدد مشکلی نخواهد داشت.
متاسفانه این امر تنها رویایی شیرین است. اگر اقتصاد را به مثابه یک زمین فرض کنیم که ساختمان بنگاه‌های اقتصادی در اون بنا شده، تورم به همانند زمین لرزه‌ای مداوم است. بی تردید ساختمان‌های ما هر روز زمین‌لرزه‌های یک با دو ریشتری بی‌شماری را برمی‌تابند، اما اگر قرار بر وقوع مستمر زلزه‌های پنج یا شش ریشتری باشد، ساختمانی در اون زمین باقی نخواهد ماند.
از منظر تخصصی‌تر، تورم دلیل کاهش سوددهی پروژه‌ها می‌شود که تمایل به اندوخته‌گذاری را کم می‌کند. نتیجه این امر کاهش تولید اقتصاد و رفاه شهروندان است. از سو دیگر نوعی عدم قطعیت به واسطه‌ی تورم در اقتصاد ساختن می‌شود که این نیز تمایل به کوشش‌های اقتصادی را کم می‌کند. از اون جایی که تورم در کالاها به طور همزمان چهره نمی‌دهد، سفته‌بازی شدیدی در اون اقتصاد شکل خواهد گرفت که ضربه دیگری بر تولید اقتصادی است.

به دلیل تورم، شکاف فقیر و غنی رشد می‌کند و فقرا شدیدا فقیر خواهند شد. از این رو شاید بتوان گفت تورم سایه شیطان بر یک اقتصاد است، سایه‌ای که بایستی نزد از ساختن و گسترش بحران، سنگینی اون را از سر اقتصاد برداشت.

میانگین حسابی= ۲۰٫۵۲% میانگین حسابی ۱۳۹۷-۱۴۰۰= ۳۷٫۲۵%

منبع: معامله نیوز

[ad_2]