[ad_1]
نوشتار بهترین فیلم ها درباره جادو به جستجوِ فیلمهایی رفته که جادو در اونها موج میزند و شاید جملهی “عظیمترین جادو عشق است” را در اونها جستجو میکند.
شاید همانطور که آلبوس دامبلدور به هری گفت بزرگترین جادو عشق باشد اما در دنیای سینما فقط عشق نیست که جادو میکند. یک حلقهی افسانهای صدها سال هزاران نفر را به جنگ وا میدارد، موجبِ دشمنیتوزی بینِ سه شعبدهدوباره زبر دست میشود، آدمی را جانپیچ (دو جانه) میکند و قاتلی را محو، ماهیای طلائی را درون خشکی میکند و…
ژانر فانتزی یکی از جذابترین و بهترین گزینهها برای دید است. فیلم های فانتزی معمولا با ژانرهای اکشن، ترسناک، هیجانی، علمی تخیلی و … ترکیب میشوند و اثری جذاب و دیدنی را خلق میکنند.
ژانر فانتزی یکی از جذابترین و بهترین گزینهها برای دید است. فیلم های فانتزی معمولا با ژانرهای اکشن، ترسناک، هیجانی، علمی تخیلی و … ترکیب میشوند و اثری جذاب و دیدنی را خلق میکنند.
پرستیژ یا حیثیت فیلمی در ژانر نگرانیآور معمایی به کارگردانی کریستوفر نولان و نویسندگی نولان و برادرش جاناتان است که در سال ۲۰۰۶ منتشر شد. این فیلم بر پایهٔ رمان به همین نام نوشتهٔ کریستوفر پریست ساخته شدهاست. فضای این فیلم در اواخر قرن نوزدهم جریان دارد و قصـه دو تردست منظرهای همچشم در دورهٔ ویکتوریا لندن را روایت میکند.
اونها با وسواس خلق بهترین نمایش تردستی منظرهای، درگیر یک بازی رقابتی با نتایج مرگبار میشوند. در این فیلم هیو جکمن در نقش رابرت آنژیر و کریستین بیل در نقش آلفرد بوردن بازی میکنند. اسکارلت جوهانسون، مایکل کین، پایپر پرابو، اندی سرکیس، ربکا هال، و دیوید بویی در نقش نیکولا تسلا دیگر بازیگران فیلم هستند. این فیلم دومین همکاری بین نولان و بازیگران بیل و کین از تاریخ بتمن شروع میکند (۲۰۰۵) است.
پرستیژ شاید به نظر فیلمی نسبتا رئال به نظر برسد اما در آخرهای فیلم به واسطه درون کردنِ جنابِ تسلا و دستگاهش به فیلم رو به فانتزی و جادو رفت. کارگردانی کار همانند تمامی کارهای دیگر نولان است. در اکثر زمان دوربین یواش و قرار ندارد و دائم در حال حرکت است، گاه به جلو و گاه به چپ و راست.
بازیگران در میان کادر قرار نمیگیرند اما کریستوفر نولان تلاش بر انتقال اونها به مرکز دوربین دارد و اینکار را با میزانسنی که به بازیگرها داده انجام نمیدهد، بلکه به فیلمبردار میسپارد تا با حرکت دوربین زاویه قرارگیری رعایت شود. کادرها تجملاتی نیستند، به جزئیات دقت شده و رنگبندی تا حدودی قابل قبول است.
اوج هنر دکوپاژ کارگردان در سکانس روشن شدن صدها لامپ در کنار انجیر (هیو جکمن) میباشد که به خوبی با چینش دقیق و با صبر و پرداختن به مکان تک تک عناصر، چهارچوبی خوشگل را رقم میزند. کارگردان، داستانگو است. نولان تمامی هدفش را در داستان گفتن جمع میکند. با این که ریتم وابسته نوسانات داستانی میشود و در برخی دقایق فیلمساز مسیری بیهدف را طی میکند اما دوباره هم جنابِ نولان در داستانگویی پیشگام و برنده است.
میتوان کریستین بیل را بهترین بازیگر فیلم خطاب کرد، مرموز بودن و کنترل عواطف در صورتی که پشت نقابی پر ازقصه قرار گرفته است چالش سختی برای وی بوده، در لحظات رقابت و رو در رویی با هیو جکمن، کریستین بیل یک سر و گردن از جکمن بالاتر است اگرچه جکمن رنگ و لعاب بازی منحصر به فرد خودش را در پرستیژ نیز آورده و با بازی خود به شخصیت انجیز رنگ جدیدای میدهد اما نقشی که برای وی در نظر گرفته شده بود صرفا به دیالوگ گویی ختم میشد و زمان استفاده از میمیکهای شکل که یکی از تکنیکهای جکمن برای انتقال حس به بیننده است را از او میگرفت.
مایکل کین (بازیگرِ کنتراتیِ نولان) همانند همیشه تکراری است. اگر بخواهیم به پرستیژ بسنده کرده باشیم مایکل کین را پایین تر از کریستین بیل و هیو جکمن و بالا تر از اسکارلت جوهانسون قرار میدهیم. میمیکها در طول فیلم تکرار میشوند و بازیگر علاقه ای به خلاقیت ندارد. اسکارلت جوهانسون در خلأ نقشش گیر کرده بود، وی گنگ بود و بسیاری از لحظات نمیدانست چه چیزی را اجرا کند و در حالت تعلیق به سر میبرد، اگرچه در بیان توانا ظاهر شد اما نتوانست به طور کامل آنچه شخصیت کار شده اش از او میخواست را اجرا کند.
فیلمهای هری پاتر که فیلمهایی انگلیسی-آمریکایی هستند، بر پایه کتابهای هری پاتر و با همان نامهای کتاب ساخته شدهاند. نویسنده این کتابها، جوآن «جو» رولینگ که زیادتر با نام جی. کی. رولینگ است، نوشته شدهاست. او امتیاز ساخت فیلم را در سال ۱۹۹۹ به شرکت برادران وارنر با قراردادی بالغ بر یک میلیون یورو فروخت.
از نکات قابل توجه این قرارداد، اصرار جی.کی. رولینگ بر استفاده از بازیگران انگلیسی در این فیلمها است. آخرین فیلم ساخته شده از این مجموعه بیستمین سالگرد هری پاتر: بازگشت به هاگوارتز (انگلیسی: Harry Potter 20th Anniversary: Return to Hogwarts) یک مخصوص برنامهٔ تجدید ملاقات از مجموعهفیلمهای هری پاتر است که در ۱ ژانویهٔ ۲۰۲۲ از اچبیاو مکس نمایش داده شد. این برنامه برای بیستمین سالگرد انتشار هری پاتر و سنگ جادو (۲۰۰۱) ساخته شدهاست.
این برنامه توسط استودیوهای تلویزیون برادران وارنر با همکاری وارنر هورایزن و به تهیهٔ کیسی پترسون ساخته شدهاست. جذاب است بفهمید برادران وارنر خانم رولینگ را به این دورهمی دعوت نکردند (موج سواری و خوف از بایکوتِ LGBTQRSTWXYZها).
در قسمت تحلیل مجموعه فیلمهای هری پاتر باید عرض کنم که از آنجایی که 8 فیلم ساخته شده و کارگردانانِ متفاوتی این فیلمها را ساختهاند نمیشود تک به تک 8 فیلم را تحلیل کنم چون درین مقال نمیگنجد ولی تلاش میکنم تحلیلِ کلیای به این مجموعه بزنم.
از آنجایی که دریم مطلب تلاش خواهم کرد زیادتر به حقایق پنهان هری پاتر نشانه کنم تلاش میکنم برای پاتر هِدها از توضیح واضحات امتناع کنم در عین حال هم برای کسانی که با بدیهیات هری پاتر آشنایی ندارند مطالبی مفیدی را تعریف کنم تا مایل شوند و به جستجو فیلم و کتابهای هری پاتر بروند.
هری پاتر پسر یتیمی است که توسط خاله (پتونیا) و شوهر خاله (ورنون دورسلی) و به دنبال پسر خاله (دادلی) خود عظیم شده است. در ابتدای نوشتار تئوری های هری پاتر به دلیل یتیم شدن هری نشانهای کوتاه داشتم. در سن یازده سالگی روبیوس هاگرید (کلید دار مدرسه علوم و فنون جادوگری هاگوازتر) که مردی غول جسم است از او دعوت میکند تا به مدرسه جادوگری هاگوارتز بیاید. همچنین به او میگوید که مادر و پدرش هم جادوگر بودند و به دست لرد ولدمورت کشته شدهاند.
او به هری میگوید ولدمورت اقدام به کشتن هری نیز کرده ولی برنده به این کار نشده است. به همین دلیل به هری لقب “پسری که زنده ماند” را دادهاند. تنها انسانی که از وردِ آواداکِداورا جان تندرست به در برده است. هری اولین سالش را در مدرسه جادوگری هاگوارتز میگذراند و دوستان جدیدی به نام رونالد ویزلی و هرمایونی گرنجر پیدا میکند.
در همین سال وابسته قصـه سنگ جادو نیز میشود که قصـه اصلی فیلم و کتاب 1 هم بر پایه همین سنگ است که بعدا به اون خواهم پرداخت. ما درین نقطه از تئوری های هری پاتر با پسری 11 ساله مواجه میشویم که در 11 سال زندگیاش توسط خاله شوهر خاله و پسر خالهاش کوچک شده و به او گفته شده پدر و مادرش در سانحه رانندگی مردهاند.
حالا او نه تنها متوجه میشود که پدر و مادرش به کشتن رسیدهاند بلکه میفهمد خودش هم جادوگر است و قرار است به زودی درون مدرسه علوم و فنون جادوگری هاگوارتز به مدیریت یکی از تواناترین جادوگران تاریخ یعنی آلبوس پریسیوال وولفریک برایان دامبلدور شود.
در روند روایی کتابها و همچنین روند روایی فیلمهای 8 گانه هری پاتر ما شاهد فرگشتِ تمام کاراکتر های هری پاتر بودیم. خانم رولینگ از همسرش طلاق گرفته بود و در خانهای محقر با تنها فرزندش در ادینبورگ زندگی میکرد که هری پاتر و سنگ جادو را نوشت. کتابی که راه زندگی ایشان را تغییر داد. جذاب است بفهمید دنیا هری پاتر و پایانش و اکثر کاراکترهای هری پاتر در همان وقت نگارش کتاب اول در ذهن خانم رولینگ شکل گرفت و ایشان به همین دلیل همیشه و در برخی مراحل فیلمنامهنویسی و فیلمبرداری در کنار گروه بودند.
همچنین کاندید شدن فیلمبرداری این فیلم برای جایزهی اسکار، مخاطبان بیشتری را به سو فیلم کشاند. در ادامه با بررسی روندی که پیرنگ این فیلم در جهت ساختن یک معما و پاسخ دادن به اون طی میکند، کیفیت داستانگویی دلیل را مورد بررسی قرار میدهیم.
منظرهی ابتدایی فیلم به خوبی میتواند حال و هوای رازآلود و متافیزیکی فیلم را به بیننده معرفی کند: مردم به تماشای شعبدهبازی نشستهاند که با تمرکز بسیارش تلاش در احضار یک روح دارد، موجودی رقیق در کنار او شکل میگیرد، به محض به وجود آمدن اون موجود رقیق روح همانند، مامورین امنیت منظرهی اجرا را تصرف کرده و شعبدهدوباره را به جرم اختلال در نظم عمومی محاکمه میکنند.
فیلم شعبدهدوباره
چنین آغازی، مطلوبترین حالت ممکن برای یک شروع یک فیلم معمایی است. زیرا همتاریخ چندین سوال مختلف در خصوص شخصیتها و حوادثی که قبل از این در فیلم چهره داده را در ذهن بیننده ساختن میکند، همین سوالات و کنجکاوی بیننده برای کشف پاسخشان، جذابیت فیلم و خوشی بردن مخاطب از روند کشف و شهود را ضمانت میکند.
فیلم شعبدهدوباره
فیلم «شعبدهدوباره» با کمک موسیقی متن بینظیر فیلیپ گلس، نورپردازی متفاوت و فیلمبردای تمجید برانگیز، علاوه بر طراحی منظره و لباسی که به خوبی میتواند حال و هوای تاریخی فیلم را عرضه کند، از نظر یک دید کلی، مقام یک است. طراحی پیرنگ و قصـه فیلم هم تا انتهای پردهی سوم، به خوبی میتواند بیننده را به دنبال معماهای خود بکشاند و حتی میخکوب کند، اما فیلم با وجود تمامی این نکات قوت که تا آخر فیلم ادامه دارند، گرهگشایی فیلم لنگ میزند و آخر ناقصش، این فیلم را بدل به یک فیلم مقام دو و تصنعی میکند.
Now You See Me
حالا مرا میبینی فیلمی به کارگردانی لویی لتریر و بازی جسی ایزنبرگ، مارک روفالو، وودی هارلسون، ملانی لوران، ایسلا فیشر، دیو فرانکو، مایکل کلی، کامن، مایکل کین و مورگان فریمن است. این فیلم در ۳۱ می ۲۰۱۳ در آمریکا و فرانسه اکران شد. در سال ۲۰۱۶ دنباله این فیلم با نام حالا مرا میبینی ۲ ساخته شد.
تحلیل حالا مرا میبینی
شعبدهبازی از معدود سرگرمیهایی است که سالیان سال است با وجود پیشرفت تکنولوژی همچنان جزو علایق مردم به شمار میرود . همانطور که میدانید شعبدهبازی یک هنر است. هنری که کمی تردستی در اون دخیل است و تماشاگرش را عموما به تعجب وا میدارد ؛ فیلم Now You See Me اساس اصلی قصـه خود را به روی این داستان نزد میبرد.
فیلمنامه این فیلم که به قلم اد سولومون و بواز یاکین به نگارش در آمده تلاش کرده به همانند یک شعبده دوباره بیننده را دائم محو قصـه خود کند و بیننده دائم چند قدم عقب باشد که انصافا در این امر برنده است… زمان تاریخ دو ساعته فیلم در ابتدا شاید کمی طولانی به نظر برسد اما در آراستگی تعجب میبینیم که ریتم فیلم آنقدر جاری و عالی است که کمتر نزد می آید از فیلم خسته شوید…
فیلم حالا مرا میبینی
به طور کلی فیلم در مورد چهار شعبده دوباره با لقب چهار سوارکار است که در برنامه هایشان کارهای شگفت آور و نا آشنا میکنند که یکی از آنها دزدی از یک بانک و توزیع پول اون بین تماشاچیان است، همین امر دلیل میشود پای اف بی آی به اتفاق دوباره شود و…. وجود تادئوس بردلی با بازی مرگان فریمن فقط جنبه ی تزریق کننده عنصر غافلگیری است.
فیلم حالا مرا میبینی
جایی که هنگامی چهار سوارکار امری را انجام میدهند سر و کله ی بردلی پیدا میشود تا تردستی های آنها را برملا کند … البته به طرز جالبی تمامی کاراکترها به قصـه فیلم مرتبط میشوند و اتفاقا بازهم همگی با فرم عنصر غافلگیری به قصـه اصلی مرتبط میشوند … مایکل کین در نقش آرتور ترسلر نیز وجود به جایی دارد و ارتباطش با قصـه به خوبی علامت داده میشود هرچند که غیبت ناگهانی او از جایی به سپس در فیلم یکی از عجیبترین اتفاقات فیلم است که پاسخ روشنی برایش در نظر گرفته نشده و یک نکته منفی به حساب میرود.
فیلم حالا مرا میبینی
در مورد کاراکترهای دیگر خوب تر است صحبتی نکنیم تا مبادا قصـه حتی به میزان کمی روشن نشو… از آنجایی که در بسیاری از فیلمها شاهد عنصر غفلگیری هستیم و اتفاقا از آنجایی که این عنصر اصولا ( اگر فرم درستی داشته باشد) جذاب است ، برخی فیلمها از کلک های سینمایی برای پیشبرد این داستان استفاده میکنند…
فیلم حالا مرا میبینی
Now You See Me یکی از همین فیلمهاست که فراوان فراوان از کلک های سینمایی برای تزریق عنصر غافلگیریش استفاده میکند که نکته ی منفی به شمار میرود… در اینجا شخصیت پردازی خوبی شاهد نیستیم و تمامی کاراکتر ها زیادتر تیپ هستند و حتی زمانی که چهره واقعی هر کاراکتر آشکار میشود بازهم تغییر بخصوصی در شناخت مقوایی بیننده نسبت به کاراکتر نتیجه نمیشود. این از فیلم سینمایی جادویی و اسرارآمیز به شمار میرود.
Encanto
Encanto یک فیلم کمدی موزیکال و انیمیشن آمریکایی محصول 2021 است که توسط استودیو انیمیشن والت دیزنی تولید و توسط استودیو والت دیزنی موشن پیکچرز توزیع شده است. شصتمین فیلم تولید شده توسط استودیو، به کارگردانی جرد بوش و بایرون هاوارد، کارگردانی مشترک توسط نویسنده Charise Castro Smith، و تهیه کنندگی Yvett Merino و Clark Spencer، با آهنگهای اصلی توسط Lin-Manuel Miranda ساخته شد.
فیلم انکانتو
صداپیشگان این فیلم استفانی بئاتریز (صدای میرابل انیمیشن افسون)، ماریا سیسیلیا بوترو، جان لگوئیزامو، مائورو کاستیو، جسیکا داروو، آنجی سپدا، کارولینا گایتان، دایان گوئررو و ویلمر والدراما هستند. این فیلم در تاریخ 3 نوامبر 2021 در تئاتر ال کاپیتان در لس آنجلس به نمایش حقوق و در 24 نوامبر در ایالات متحده در یک نمایش 30 روزه در واکنش به همهگیری COVID-19 اکران شد. این فیلم جز بهترین انیمیشن های ۲۰۲۱ محسوب میشود.
تحلیل انکانتو
آلما مادریگالِ کم سن و شوهرش در حالی که از خانهاش به دلیل درگیری مسلحانه شورشیان و غارتگران فرار میکند، همسرش پدرو به دست غارتگران کشته میشود. او اما فرزندان سه قلوی خود را نجات میدهد: جولیتا، پپا و برونو. درین بین شمعِ او تبدیل به یک شمع جادویی میشود که در وهله اول تمام غارتگران را نابود میکند. شمع برای آنها خانهای جادویی به نام “کازیتا” ساختن میکند. 50 سال سپس دهکدهای تحت حمایت شمع رشد کرده است و مادریگالها دارای تواناییهای فوق بشری هستند. با نقد انیمیشن افسون دنبال فیگار باشید.
زیادتر بخوانید:
فیلم انکانتو
آنها از تواناییهای ابرقهرمانی شان که نظیرش را در مارول (بهترین انیمیشن های مارول) دیدهایم برای کمک به روستاییان استفاده میکنند. درین بین توانایی نزدگویی برونو دلیل درگیریهایی درون خانواده میشود که موجب رفتن او از خانه میگردد.
پس از پنجاه سال (بهترین انیمیشن های تاریخی) از ساختن شمع همه چیز روی روال به نظر میرسد در حالی که آتشی زیر خاکسترِ این خانه افسانهای خوابیده که در ادامه به اون خواهم پرداخت. میرابل شخصیت اول قصـه انیمیشن افسون هیچ ویژگی ابرقهرمانی ندارد. به همین واسطه با میرابل (کوچکترین دختر جولیتا) به دلیل نداشتن هیچ موهبتی به گونهای متفاوت رفتار میشود که گاها موجب موقعیت های کمیک در فیلم میشود (بهترین انیمیشن های کمدی 2022).
فیلم انکانتو
گویی نوعی از رایسیسم (نژادپرستی) درون خانوادگی درین خانواده در جریان است. این در حالیست که میرابل آماده است هست و نیستش را بی قید و شرط برای خانواده خود فدا کند و این کیمیای درونی اوست که او را از دیگران متمایز میکند و این کیمیا همان موهبتی است که دیگران ندارند و او در قلب خود از اون موهبت غنی است.
این انیمیشینِ خوب (بهترین انیمیشن های 2022) من را به یاد مسخِ کافکا رها کرد. هنگامی شخصی در خانواده (به مخصوص در جوامع نیمه مدرن) کارایی خود را از دست میدهد درون خانواده ترد میشود، نادیده گرفته میشود و جوری القا میشود که گویی موی دماغ است.
در ادامه میرابل یکباره شکافهایی را در کازیتا میبیند اما هنگامی دیگران را صدا میکند تا بیایند و ببینند، تمام شکافها رفع شده است که بعدا متوجه میشویم کارِ برونو بوده.
فیلم انکانتو
با پیشرفت تکنولوژی و پدیدار شدن تکنیک انیمیشنسازی سه بعدی، شخصیتهای خیالی دوبعدی فرصتی برای واقعیتر شدن پیدا کردند. برای چی که حالا در پلتفرمی سه بعدی با عمق بالا و زاویه دیدهای متعدد قابلیت نمایش دارند.
در این تکنیک انیمیت کردن در مراحل پیچیده تر و بیشتری نسبت به روشهای قبل انجام میگیرد که در دید کلی میتوان به برخی از این مراحل از جمله بافت گذاری، ریگ کردن کاراکتر و منظره، نورپردازی، تنظیم موقعیت دوربین و زاویه دید نشانه کرد. البته که در نتیجه چنین فرایندی روایتی فراوان چشمگیر و واقعگرایانه خلق خواهد شد. آرامافزارهای پیشرفتهای همچون مایا (Maya)، افترافکت، تری دی مکس (3D Max) و … در تولید این سبک مورد استفاده قرار میگیرند.
فیلم انکانتو
یکی از موارد مورد استفاده در انیمیشن سه بعدی تکنولوژی استریوسکوپ است که با ساختن اختلاف زاویه دید در چشمها و توهم بصری تصاویر یک مکان غیر واقعی به شکل سه بعدی مشاهده میشوند. در ساخت انیمیشنهای سه بعدی دیجیتال میتوان از این روش استفاده کرد تا خروجی کار از ماهیت نمایش سه بعدی برخوردار باشد که در فیلم افسون تمام این تکنیکها مورد استفاده قرار گرفته بود.
The lord of the rings
ارباب حلقهها یک مجموعه فیلم است که پیتر جکسون کارگردانی اون را بر وظیفه داشته است. این فیلمها براساس رمان ارباب حلقهها نوشتهٔ جی. آر. آر. تالکین ساخته شدهاند. مجموعهٔ ارباب حلقهها شاملِ سه فیلم است: ارباب حلقهها: یاران حلقه (۲۰۰۱)، ارباب حلقهها: دو آسمانخراش (۲۰۰۲) و ارباب حلقهها: بازگشت پادشاه (۲۰۰۳).
پخشکنندهٔ این فیلمها شرکت نیو لاین سینما و وینگ نات فیلمز است. گروه بازیگران این مجموعه الایجا وود، ایان مککلن، لیو تایلر، ویگو مورتنسن، شان آستین، کیت بلانشت، جان ریس-دیویس، کریستوفر لی، بیلی بوید، دامینیک مانهن، اورلاندو بلوم، هوگو ویوینگ، اندی سرکیس و شان بین هستند.
اربابِ حلقهها
قصـه این مجموعه در دنیای خیالی سرزمین میانی جریان دارد و قصـه هابیتی بهنام فرودو بگینز را روایت میکند که دنبال با یاران حلقه در تلاش هستند تا حلقه یگانه را بهمنظور پیشگیری از رسیدن به صاحبش، یعنی ارباب تاریکی سائورون که با اون میتواند سرزمین میانی را تصاحب کند، نابود کنند.
یاران در نهایت از هم جدا میشوند و فرودو با دنبال دوست وفادارش سمیوایز گمجی و گالوم خیانتکار به تلاش خود ادامه میدهد. در همین حین، آراگورن وارث تاجوتخت گاندور، دنبال با لگولاس، گیملی، برومیر، مری، پپین و گندالف جادوگر، متحد میشوند تا مردم آزاد سرزمین میانه را از دست نیروهای سائورون نجات دهند و اونها را در جنگ حلقهها جمع کنند تا با منحرف کردن توجه سائورون، به فرودو برای نابودی حلقه در کوه نابودی کمک کنند.
تحلیل اربابِ حلقهها
تالکین برای خلق این حماسهی عظیم به اسطوره و گزارههای قدیمی الگویی روی آورد. اساسا قطعه ادبی حماسه، برای روایت قصـههای اسطورهای مناسبترین گزینه است. «یاران حلقه» راوی شروع مسافرت هابیتی کوچک است به نام «فرودو بگینز» به همراهان دوستان وفادار خود.در ابتدا واجب است بگوییم که همین درونمایهی «مسافرت»، خود یک الگوی اسطورهای است. در الگوی رایج قصـههای اسطورهای، ابتدا شرایط زندگی قهرمان، کاملا متعادل و مطلوب است، همه چیز یواش است و قهرمان حس خوشبختی میکند. در حین معرفی دنیا متعادل قهرمان، شخصیت او نیز معرفی میشود، سپس بحران بزرگی خود را علامت میدهد، بحرانی که تعادل اولیهی قصـه را به هم میزند (یا بعدا به هم خواهد زد) و قهرمان قصـه وظیفهی خود میداند که برای مقاومت مقابل این بحران، زندگی متعادل خود را رها کرده و راهی سفری بلند و مقاوم شود، سفری که در راه اون خوب تر به خودآگاهی خواهد رسید و در آخر مسافرت و پس از موفقیت یا شکست، به شخصیت منفی یا مثبت پر رنگتری تبدیل خواهد شد.
اربابِ حلقهها
در راه این مسافرت، قهرمان قصـه ممکن است از اشخاص مخالفی کمک بجوید که شاخصترین تیپ قدیمی الگویی که به قهرمان قصـههای اسطورهای کمک میرساند، تیپ «پیر مرشد» است. در «یاران حلقه» نیز، ابتدا سرزمین پر از دوستی و دوستی و متعادل شایر، که محل زندگی فرودو بگینز کم سن است معرفی میشود.
در این بین، خرده کاشتهای داستانی نیز به بیننده علامت داده میشوند که در آینده به برداشت خواهند رسید. همانند ماجراهایی که بیلبو بگینز، عموی قدیمیسال فرودو از اونها سخن میگوید. پیر مرشد قصـه نیز در همان ابتدا خود را علامت میدهد: گاندولف خاکستری. سپس، متوجه میشویم حلقهی قدرتی که در ابتدای فیلم از اون صحبت شد، چیزی نزدیک به هفتاد سال است که در اختیار بیلبو بگینز است.
حلقهای که مالک تاریک و پلید خود را زمانها است بیدار کرده و تلاش دارد که به سوی او بازگردد، حلقهای که منشأ قدرت است، قدرتی به غایت فراوان که هیچکس تاب صبر اون را ندارد و هر کس که از اون آگاه باشد، سرانجام درگیر خودبینی و غروری کشنده خواهد شد که دنیا را به نابودی میکشد.
اربابِ حلقهها
بیلبو بگینز پیر که هم حالا حلقه را در دست دارد، اونقدری اتفاق از سر گذرانده که دیگر نای تجربهی جدیدی ندارد، بلکه میخواهد تمامی تجربیات خود را مکتوب کند. برای همین خود راهی سفری مستقل میشود تا کتاب خود را در قلمرو یواش و مملو از راحتی الِفهای خردمند به اتمام برساند و حلقه (که البته خودش از قدرت اون آگاه نیست) را به فرودو بگینز میسپارد.
در این بین گاندولف پیر متوجه چیز عجیبی در حلقه میشود و با پیگیری، در میابد که این حلقه که تمام این زمان در اختیار بیلبو بگینز بوده و حال به فرودو به ارث ریده، همان حلقهی گم شدهی سائورون پلید است که میتواند به تمامی قدرتها حکومت کرده و دنیا را مملو از تاریکی کند.
اربابِ حلقهها
گاندولف که از قدرت حیرتآور حلقه آگاه است و میداند که ممکن است در مقابل وسوسههای پلید حلقه تاب صبر نداشته باشد، با راهنماییِ مرشد گونهی اسطورهای خود، فرودو را به دنبال «سمی وایز گمجی» راهی مسافرت میکند. سفری که هدفش نابود کردن حلقهی قدرت است، در همانجایی که ساخته شده!
حلقه قدرت فراوان و بیپایانی دارد که ممکن است هر کسی را وسوسه و تمامی وجودش را درگیر پلیدی کند و با قدرتی که به مالک پلید شدهی خود میدهد، میتواند دنیا را به نابودی و تاریکی بکشاند، که این امر کاملا مطابق با خواسته و خواسته سازندهی اون، یعنی سائورون است.
اربابِ حلقهها
سائورون که هزاران سال نزد کشته شده، روحش هنوز زنده است و به دنبال تجدید قبا است برای بازگشت به جسم خود و بازیافتن حلقهی قدرت، تا مجدد حکومت کند. فرودو بگینز توسط گاندولف پیر، از تمامی این مسائل آگاه شده و با توجه منش قهرمانانهی خود، راهی سفری مقاوم و دور میشود تا این حلقهی پلید را نابود کند. اما او در این راه تنها است و راه را به دلیل بی تجربگیاش بلد نیست، برای همین به همراهانی فداکار نیاز دارد. «یاران حلقه» نشانگر چگونگی آشنایی فرودو با این همراهان و همسفری با اونها است. همسفریای که البته در پایان به دوری میانجامد.
اربابِ حلقهها
«یاران حلقه» راوی جدا شدن قهرمان از همان یاران حلقهای است که قرار بود ناجی او باشند! این نکتهای فراوان نازک و زیرکانه است که هم توسط تالکین و هم توسط جکسون، به خوبی به اون پرداخته شده. آخر فیلم، شروع مسافرت جدید فرود است، سفری که تنها سمی وایز گمجیِ کم سن شایستگی همراهی اون را دارد، سفری که با یک چشم انداز با بزرگ علامت داده میشود و بیننده را مهیا و چشم به راه سریِ بعدیِ این فیلم میکند.
اربابِ حلقهها
«یاران حلقه» به تنهایی فیلمی است که مستقلا میتوان اون را به نام یک فیلم جدا از سهگانه مورد خوانش قرار داد، اما این فیلم در کسوت «سهگانهی ارباب حلقهها» به آراستگی میرسد. به عبارتی میتوان این سهگانه را به یک لوح سه لتی تشبیه کرد، لوحی که هر لت اون مفهوم و هویت مستقل خود را دارد اما هر سهتای اونها در کنار هم به چیزی ورای مشخصات مستقلشان میرسند، یک هیئت گشتالتیِ بینظیر و باشکوه!
Doctor Strange in the Multiverse of Madness
پزشک استرنج در چندجهانیِ دیوانگی فیلم ابرقهرمانی آمریکایی با وجود شخصیت پزشک استرنج است که بر پایهٔ مارول کامیکس ساخته شده و در ۲۰۲۲ منتشر شد. این فیلم که توسط مارول استودیوز ساخته و از راه استودیو سینمایی والت دیزنی عرضه شدهاست، دنبالهٔ پزشک استرنج (۲۰۱۶) و بیست و هشتمین فیلم در دنیای سینمایی مارول محسوب میشود. این از فیلم های فانتزی جادویی است.
فیلم پزشک استرنج
کارگردانی این فیلم بر وظیفهٔ سمی ریمی است و فیلمنامهٔ اون را مایکل والدرون به نگارش درآورده است. بندیکت کامبربچ نقش استیون استرنج را ایفا میکند و الیزابت اولسن، چیویتل اجیوفور، بندیکت وانگ، سوچی گومز، مایکل استولبارگ و ریچل مکآدامز دیگر بازیگران فیلم هستند. در این فیلم استرنج به مولتیورس مسافرت میکند تا از نوجوانی بهنام آمریکا چاوز (گومز) که قادر به مسافرت در مولتیورس است، در برابر واندا ماکسیموف (اولسن) محافظت کند.
تحلیل پزشک استرنج در چندجهانی دیوانگی
اولین لحظاتی که در بررسی فیلم پزشک استرنح 2 به اون بر میخوریم، شخصیت آمریکا چاوز در کنار نسخهای موازی از پزشک استرنج است. خوچیتل گومز بازیگر نقش آمریکا چاوز در این فیلم است. همیشه ورود شخصیتهای جدید به دنیای سینمایی مارول برای طرفداران جذاب بوده است. در بررسی فیلم پزشک استرنج در دنیا های موازی جنون نیز آمریکا چاوز شخصیت جدیدی است که باید به اون پرداخت.
فیلم پزشک استرنج
فیلم در آشفتگی شروع میشود. چیزی که شایسته نام دنیاهای موازی جنون است. آمریکا چاوز در کنار نسخهای از پزشک استرنج جنگیده و در نهایت اون پزشک استرنج کشته میشود. اما حالا تاریخ اون رسیده است تا آمریکا چاوز با پزشک استرنج اصلی و محبوب مارول دوست شود.
زیادتر بخوانید:
فیلم پزشک استرنج
تاریخ زیادی از فیلم نمیگذرد که به واندا میرسیم. پزشک استرنج برای درخواست کمک به جستجو واندا رفته، اما از او نا امید میشود. فراوان زود مشخص میشود که واندا یک خبیث است و تصمیم دارد تا قدرتهای آمریکا چاوز را برای زندگی در کنار فرزندانش تصاحب کند.
شاید اگر تاریخ بیشتری میگذشت تا واندا رسماً به نام خبیث فیلم معرفی شود، تاریخ بیشتری برای شخصیت پردازی مجدد او وجود میداشت. واندا برای آخرین بار در سریال وانداویژن دیده شد اما از اون تاریخ، با به دست آوردن کتاب دارک هولد تغییرات فراوان زیادی را وابسته شده است.
تغییرات واندا یکی از مهمترین نکات در نقد فیلم پزشک استرنج 2 است که به تاریخ زیادی برای پرداخته شدن نیاز دارد. اما متاسفانه زیادتر از دو دقیقه از وجود او در فیلم تا ثانیهای که خبیث بودن او آشکار میشود، نمیگذرد. با این حال، ایفای نقش الیزابت اولسن در نقش اسکارلت ویچ قابل تمجید است و در طول فیلم نیز به خوبی از پس این نقش بر آمده است.
زیادتر بخوانید:
در ادامه متوجه تعداد زیادی از نسخههای پزشک استرنج میشویم که همیشه در عشق خود شکست خوردهاند. فراوان زود، او متوجه میشود که در هیچ واقعیتی استرنج و کریستین، عشق اولش، نتوانستهاند تا به یکدیگر برسند.
با این فرضیه، فراوان زود به یاد سریال What If میافتیم. در قطعه چهارم این سریال، پزشک استرنج به جای دستانش، قلب خود را در تصادف رانندگی از دست داد. کریستین کشته و استرنج برای همیشه ناراحت بود. او دفعات و دفعات تلاش کرد تا به عقب بازگشته و کریستین را نجات دهد. اما نمیتواند. به نظر نیرویی سد او میشود.
فیلم پزشک استرنج
واقعیت غیر قابل انکار است؛ حتی با وجود دنیاهای موازی متفاوت و رنگارنگ در دنیای سینمایی مارول، به نظر میرسد که برخی وقایع هیچگاه قابل تغییر نیستند. قلب پزشک استرنج همیشه باید بشکند و او هیچگاه به کریستین نمیرسد. این فرضیه غم فراوان زیادی را پشت چشمان این شخصیت قدرتمند ساختن میکند که احتمالاً همیشه دنبال او خواهد بود.
زیادتر بخوانید:
فیلم پزشک استرنج
حالا تصمیم داریم تا به یک نتیجه گیریبرسیم. فیلم پزشک استرنج در دنیاهای موازی جنون برخلاف نامش، آنطور که باید به جنون نمیپردازد. کارگردانی فیلم بینقص است اما فیلنامه نسبتاً ناتوان، دلیل میشود تا فیلم در بهترین حالت خود قرار نگیرد.
بندیکت کامبربچ به خوبی نقش چند پزشک استرنج را ایفا میکند. الیزابت اولسن نیز به خوبی در نقش واندا ظاهر شده و جنبههای تاریک این شخصیت را به نمایش میگذارد. هرچند که شخصیت پردازی واندا در ابتدای فیلم کمی ضعف دارد. خوچیتل گومز نیز برای اولین بار در نقش آمریکا چاوز قرار گرفته و به خوبی نقش یک ابرقهرمان 16 ساله را ایفا میکند.
فیلم پزشک استرنج
موسیقی فیلم برخلاف فیلم اول، به یاد ماندنی نیست. با این حال، موسیقی فیلمهای کهنه مارول در بین موسیقی فیلم دنیاهای موازی جنون جای گرفته و ایستراگ جذابی را به وجود میآورد. جلوههای مخصوص فیلم نیز تقریباً همانند اکثر آثار دیگر مارول، کیفیت بالایی داشته و در نمایش گذاشتن دنیاهای موازی به خوبی عمل میکند. این از فیلم های جادوگری جدید است.
زیادتر بخوانید:
ponyo
پونیو روی صخره کنار دریا یک فیلم فانتزی انیمیشنی ژاپنی محصول سال ۲۰۰۸، به نویسندگی و کارگردانی هایائو میازاکی که توسط استودیو جیبلی ساخته شدهاست. پونیو به طور کلی بدون استفاده از گرافیک کامپیوتری ساخته شده، و به شکل سنتی یک انیمیشن با دست کشیده شده است.
فیلم پونیو
این هشتمین فیلم میازاکی برای استودیو جیبوری و بهطور کلی دهمین فیلمی است که توسط او کارگردانی شدهاست. از صداپیشگان این فیلم میتوان به توموکو یاماگوچی، یوریئا نانا، هیروکی دوی، یوکی آمامی، جرج توکورو، آکیکو یانو، کازوکو یوشیوکی و نارائوکا توموکو نشانه کرد. این از فیلم های جادویی و فیلم جادویی هیجانی است.
تحلیل پونیو
شروع این انیمه از هر نظری خوشگل است، از معرفی شخصیتهای اون تا شروع قصـه این انیمه همه به خوبی در نقطه آغازین به نمایش در آمدهاند. در نقطه آغازین زیادتر قصـه به شخصیت اصلی خود میپردازد و با علامت دادن چشمهای از زندگی او تلاش دارد تا جو فرماندار بر فضای انیمه را برای اجرای قصـه مهیا کند.
معرفی شخصیتها در ابتدا فراوان خوب انجام شده است و انیمه مقدار تاریخ مناسبی را برای معرفی اونها استفاده میکند. مهمترین نکتهای که در ابتدای این انیمه به چشم میآید دنیای فراوان خوشگل و خوش رنگ اون است که هر منظره از این انیمه را خوشگل و خوشگلتر کرده است. سوسکه مهمترین شخصیت این انیمه به حساب میآید اما شخصیت اصلی اون نیست، درواقع سوسکه ابزاری برای پیش رفتن قصـه به شمار میآید و شخصیت او به شکلی است که این پیش رفتن را راحتتر کرده است.
فیلم پونیو
روحیه لطیف و ظریف اما شخصیتی فضولی و مقاوم کوش از صفات فراوان مهم این شخصیت به شمار میآیند. نکته فراوان جذاب سوسکه این است که تاثیری که برروی قصـه میگذارد هم به زیبایی قصـه کمک فراوان زیادی میکند هم اینکه به شخصیت یک بچه پنج ساله فراوان نزدیک است، درواقع قصـه با هنرمندی از شخصیت سوسکه در قطعههای مختلف و به درستی استفاده کرده است.
شخصیت سوسکه از ابتدا تا پایان قصـه هیچ پیشرفتی ندارد یعنی از همان ابتدای به عقیده خود اعتقاد دارد و قصـه هم با استفاده از همین عقیده به آخر میرسد و درواقع هیچ پیچشی خاصی را به شخصیتهای خود درون نمیکند.
فیلم پونیو
فوجی موتو شخصیتی فراوان جذاب و مرموزی دارد شخصیت فوجی موتو به شکلی است که دقایق وجود این شخصیت در انیمه برای مخاطب ارزشمند میشود و این شخصیت را ناخودآگاه جذابتر میکند، دانشمند یا جادوگر بودن این شخصیت کمی مبهم است اما دیالوگهای این شخصیت مخصوصا نظر او درمورد انسانها فراوان خوشگل است.
نکته فراوان جذاب درمورد این شخصیت رویا پردازیهای او است اما این شخصیت میتوان گفت به طور کامل از راه اصلی انیمه به خاکی میرود و تقریبا از نقطهای به سپس تاثیر خود را از دست میدهد. قصـه کاملا به شکل خلاف تصور از شخصیت فوجی موتو استفاده میکند زیرا این شخصیت پتانسیل تبدیل شدن به یک شخصیت اصلی فراوان جذاب را دارد، اما با عوض شدن راه قصـه در اواسط انیمه شخصیت فوجی موتو هم آرام محو میشود، دلیل محو شدن شخصیت فوجی موتو این است که قصـه تلاش دارد تا شخصیت پونیو را به آخر برساند و همین هم دلیل میشود تا هنگامی برای شخصیتی همانند فوجی موتو نباشد تا در قصـه خودنمایی کند.
فیلم پونیو
قصـه این انیمه فراوان جذاب است و همچنین به شکلی طراحی شده است که هر فردی میتوان برداشت شخصی خود را از قصـه این انیمه داشته باشد، قصـه شخصیتها را به خوبی به هم پیوند داده است و این داستان نیز تاثیر فراوان جالبی را در انیمه گذاشته است، همچنین نحوه پیش رفتن قصـه نیز با فراوان خوب است و قصـه با روند فراوان خوب و روانی به راه خود ادامه میدهد.
فیلم پونیو
قصـه این انیمه به طور کلی فراوان جذاب است اما در نقطهای از انبمه پیچش داستانی بوجود آمده راه انیمه را به طور کلی عوض میکند و همین داستان دلیل میشود که شخصیتهایی همانند فوجی موتو در درجه اصلی خود قرار نگرفته باشند، ار همان ابتدای قصـه شخصیت فوجی موتو به نظر شخصیت فراوان جذاب و به نوعی شخصیت منفی این انیمه به حساب میآید اما پیچش داستانی بوجود آمده این اجازه را به انیمه نمیدهد همچنین این پیچش، قصـه این انیمه را فراوان سادهتر کرده است و هیچ استرس و نگرانی را به مخاطب خود درون نمیکند و فقط با علامت دادن منظرههای جذاب و دنیای زیبای انیمه خود را به آخر را خود نزدیک و نزدیکتر میکند. این انیمه با مثال فراوان جذابی قصـه عشق و آزادی را از دیدگاه خود برای مخاطب به نمایش در آورده است و با استفاده از موضوعی فراوان جذاب این دیدگاه را فراوان جذابتر کرده است.
زیادتر بخوانید:
از همراهی شما تا انتهای نوشتار بهترین فیلم ها درباره جادو سپاسگزار هستیم. حتما ما را با نظرات خود در رابطه با این نوشتار، آگاه کنید. شما میتوانید به نام نویسنده مهمان در سایت فیگارعضو شوید و علاوه بر اشتراک نظرات خود در رابطه با مقالهها، نقد فیلم ، نقد سریال ، اخبار سینما و مطالب خودتان را نیز انتشار دهید. برای مطالعه فراخوان مرتبط با اون بر روی لینک نویسنده مهمان کلیک نمایید. در ضمن شما همراهان گرامی میتوانید به اینستاگرام فیگار جهتِ شناختِ مهمترین فیلم های ژانرهای مختلف و کوتاه نقد و بررسیهای فیلمهای روز دنیا مراجعه کنید.
[ad_2]