[ad_1]
۳ فیلم کوتاه و ناراحت حضرت رقیه ۱۴۰۱ برای وضعیت واتساپ و استوری اینستاگرام ۱۴۰۱ با فیلم مداحی جدید برای شب سوم ماه محرم سال ۱۴۰۱– دانلود فیلم کوتاه حضرت رقیه در شب سوم ماه محرم با مداحی و نوحه خوانی جدید در سال ۱۴۰۱ دنبال با زیباترین فیلم حضرت رقیه در شب سوم محرم الحرام عربی و فارسی برای فیلم استوری حضرت رقیه باب الحوائج در شب سوم ماه محرم ۱۴۰۱ برای و ضعیت واتساپ و استوری اینستاگرام از مجله سخن جدید دانلود کنید:
دانلود ۳ فیلم کوتاه و ناراحت حضرت رقیه ۱۴۰۱ استوری واتساپ و اینستاگرام (جدید)
فیلم ناراحت و سوزناک حضرت رقیه در شب سوم ماه محرم برای وضعیت واتساپ و استوری اینستاگرام در ادامه مطلب دانلود چند ویدئو و فیلم استوری کوتاه شب سوم ماه محرم شب حضرت رقیه س در سال ۱۴۰۱ برای وضعیت واتساپ و استوری اینستاگرام و فیلم فیلم کوتاه و جدید حضرت رقیه در شب سوم محرم برای وضعیت واتساپ و استوری اینستاگرام دنبال با فیلم کوتاه مداحی جدید حضرت رقیه برای شب سوم ماه محرم الحرام ۱۴۰۱ برای وضعیت واتساپ برای استوری اینستاگرام را در ادامه دانلود کنید:
دانلود ویدئو
فیلم استوری حضرت رقیه در شب سوم ماه محرم ۱۴۰۱
دانلود ویدئو
ویدئو شماره ۳ شب سوم ماه محرم در سال ۱۴۰۱
دانلود ویدئو
شب سوم ماه محرم
حضرت رقیه یکی از فرزندان امام حسین (ع) بود. هنگامی که حضرت رقیه ( س) در سال ۵۷ قمری به دنیا آمد ، مدینه روشنایی دیگری گرفت و خانه کوچک امام، گرمای جدید ای یافت.
هر یک از شب های ماه محرم به نام یکی از عزیزان امام حسین علیه السلام است شب سوم محرم به نام حضرت رقیه درود خدا علیها است و حضرت رقیه الگوی تربیت صحیح است. با تدبر در جملات کوتاهی که او وقت دیدن سر بریدة پدر به زبان آورده به خوبی می توان دریافت که این کودک از چه شناخت والایی برخوردار بوده است.
حضرت رقیه (س) دردانة سه ساله حسین بن علی (ع) است. نام مبارک او در برخی از کتاب های تاریخی و مقاتل تعریف شده است و برخی دیگر همانند ریاض الاحزان از او با نام فاطمه صغری یاد کرده اند. حضرت رقیه (س) در روز سوم صفر سال ۶۱ه ق در مسافرت اهل بیت به شهر غذا از دنیا رفته است.
لالایی حضرت زینب س برای حضرت رقیه س
بابا برای بردن تو با سر آمده
گریه نکن رقیه غم تو سر آمده
حُسن ختام نام شهیدان کربلا
نام زنانه تو یکی دختر آمده …
زینب سر حسین به دامان گرفته بود
سر را دو دست کوچک بی جان گرفته بود
پاییز بود و باد غم انگیز می وزید
غذا یزید نام غریبان گرفته بود …
****
سه ساله دخترت افتاده از نفس، بابا!
دگر مرا ببر از كنج این قفس، بابا!
به جز تو كآمدهای، امشبی به دیدارم
نزد سری به یتیم تو، هیچ كس، بابا!
******
غم گرفته سر تا پامو ببین بابا
امشبو تا سحر رو پاهام بشین بابا
تا بگن نزدِ دشمن کم نیاوردن
تو بگی آفرین بابا
غذا خیبر بود و عمه فاتحِ خیبر
عمه حیدر بود و من هم مالک اشتر
عمه رهبر بود عمه حیدر بود
عمه مادر بود ای جانم عمه
عمه دریا بود ای جانم عمه
عمه تنها بود ای جانم عمه
نمیدونی کی دلتنگت شدم بابا
با چه حالی از بازار اومدم بابا
از همون بازار اومدیم به ویرونه
من صدات میزدم بابا
بین بازار غذا و اون همه داد
عمه کاری کرد که همه شدیم آزاد
هر کجا رفتیم جلو دشمن عمه ایستاد
عمه سر و صدا کرد ای جانم عمه
غذا و رسوا کرد ای جانم عمه
گم شدم اما ای جانم عمه
منو پیدا کرد ای جانم عمه
هنگامی از غم قلبم شعله ور می شد
اول از حالم عمه با خبر می شد
[ad_2]