[ad_1]
دلیل دقیق فوت امیر هوشنگ ابتهاج شاعر ایرانی + ماجرای فوت کرد سایه
دلیل دقیق فوت امیر هوشنگ ابتهاج شاعر همزمان مشخص شد + ماجرای مرگ و فوت کرد هوشنگ ابتهاج شاعر ارغوان دنبال با تاریخ و تصاویر و جزئیات فوت کرد و فوت هوشنگ ابتهاج در ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ در ادامه این صفحه به اطلاع شما می رسانیم
امیرهوشنگ ابتهاج سرشناس به سایه لحظاتی نزد در سن ۹۴ سالگی فوت کرد و دلیل فوت و فوت کرد این شاعر عظیم ایرانی بیماری ذکر شده است. وی در تاریخ جمعه، ۱۷ تیر ۱۴۰۱ در بیمارستانی در آلمان محل زندگیاش بستری شد و پس از چند روز ار بیمارستان مرخص شدو در نهایت پس از صبر یک دوره بیماری در ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ فوت کرد. هنوز خبر مراسم تشییع و خاکسپاری ایشان از سوی فرزندانش منتشر نشده است
یلدا ابتهاج فرزند هوشنگ ابتهاج صبح زود امروز چهارشنبه ۱۹ مردادماه ۱۴۰۱ در صفحهی اینستاگرام خود از فوت کردِ این شاعر مشهور ایرانی خبر داد.
یلدا ابتهاج در پستی در اینستاگرام نوشت:او با تعریف این شعر سایه که «بگردید، بگردید، درین خانه بگردید – در این خانه غریبید، غریبانه بگردید» نوشت: «سایه ما با هفت هزار سالگان سر به سر شد.»
ابتهاج طی این دهه های متمادی هر گرایش فکری و سیاسی که داشت و هر سختی که بر ایشان تحمیل شد، هیچگاه از عشق و علاقه او به وطن ذره ای کم نشد و ایران برایش همیشه «سرای امید» باقی ماند.
مرگ در ۹۴ سالگی
ویژگی مهم شعر ابتهاج این است که بسیاری از اشعار او با صدای بزرگان موسیقی این سرزمین به اشعاری جاودان تبدیل شده و در تاروپود پوسته های مختلف گروه نفوذ یافته است. اشعاری همانند «تو ای پری کجایی»، «ایران ای سرای امید»، «ارغوان»، «در این سرای بی کسی»، «ای عشق همه دلیل از توست» و… نمونه ای از آثار اوست که با صدای بزرگان موسیقی این سرزمین به خاطره و نوستالژی جمعی ما ایرانیان راه یافته و به ثبت رسیده است.
مرغ شب خوان که با دلم می خواند
رفت و این اشیانه خالی ماند
اهوان گم شدند در شب دشت
اه از ان رفتگان بی برگشت
خاطرهی هوشنگ ابتهاج از دوران کودکی:اون مرد گفت در نود و چهار سالگی میمیری!
هوشنگ ابتهاج سالها نزد در بیان خاطرهای گفته بود: هشت نُه ساله بوده که یکی از هم کلاسیهای او از هوشنگ ابتهاج و دو نفر دیگر میخواهد نام خودشان و نام مادر و نه پدرشان را روی یک برگ کاغذ بنویسند تا شباهنگام نزد پدر برد و آیندۀ آنان را نزدگویی کند.
اون مرد آشکار اهلقلب بوده و چند مورد را برای هر یک مینویسد. سایه میگوید چون از اون دو نفر بعدها جدا شدم نمیدانم آنچه دربارۀ آنان گفته بود تحقق یافت یا نه. اما دربارۀ من گفته یا نوشته بود که آیندۀ تو با «سخن» گره میخورد و خانوادۀ پرجمعیتی تشکیل میدهی و ۹۴ سال زندگی میکنی!
سایه میگوید: هنگامی دو مورد اول پژوهشگر شد و دیدم مرا با شعر و موسیقی میشناختند و دور وبرم هم شلوغ است هنگامی ۴۹ ساله شدم به یاد سومی افتادم و ترسیدم! چون خیال میکردم ۹۴ که فراوان دور از دسترس است چون تاریخ ما ۷۰ سال هم فراوان بود و احتمالا نوشته یا گفته بوده ۴۹ ولی همکلاسی ما به اشتباه به عکس نوشته ۹۴ و فراوان مواظب بودم اتفاقی برای من نیفتد که یک وقت در ۴۹ سالگی از دست بروم!
این خاطره را روزی در اتومبیل و در بازگشت از مطب پزشکی در میدان آرژانتین تهران برای پزشک شفیعی کدکنی تعریف میکند و استاد میگوید: اون دو مورد که پژوهشگر شد (هم سخن هم فرزند و خانواده) پس این سومی هم میشود و همان ۹۴ سال صحیح است. سایه هم در پاسخ میگوید: البته اگر نوع رانندگی شما نزدگویی را باطل نکند!
یادش گرامی
[ad_2]