[ad_1]
مرگ مهسا امینی بدنبال بازداشت توسط پلیس گشت ارشاد موجی از واکنش ها و اعتراضات را کلید زد که همچنان ادامه داشته و هفته هاست به تعریف اول محافل ایران و دنیا تبدیل شده است. در شرایطی که گشت ارشاد اصرار دارد هیچ گونه ضرب و شتمی منجر به مرگ مهسا امینی چهره نداده و ویدیوها و اسناد و شواهدی برای اثبات ادعای خود مطرح کرده است، خانواده مهسا امینی و عمده افکار عمومی بر این باورند که گشت ارشاد در مرگ ناگهانی این دختر ۲۲ ساله سقزی به نحوی مقصر است.
پدر مهسا امینی مدعی است شواهدی از ضرب و شتم را روی جنازه دخترش دیده و مقامات پلیس نیز گفته اند تصاویری را در اختیار دارند که علامت می دهد سر مهسا امینی کاملاً تندرست است. بدین نظم شبهات و شایعات در مورد دلیل مرگ مهسا امینی همچنان ادامه دارد، حتی پس از آنکه پزشک قانونی دلیل مرگ وی را نرسیدن اکسیژن به مغز در دلیل بیماری های زمینه ای اعلام کرد. صالح نیکبخت، وکیل خانواده مهسا امینی در مصاحبه ای با روزنامه شرق جزییات جدیدی در مورد این اتفاق و شکایت خانواده سقزی مطرح کرده است که در ادامه بدون دخل و تصرف خواهد آمد:
شما چطور درون پرونده مرگ مهسا امینی شدید؟
چون علاوه بر هموطنبودن همشهری هم بودیم و من هم اهل سقز هستم، در روزهای اول تلاش کردم با خانواده امینی دیداری داشته باشم و عرض تسلیتی بگویم که به دلیل وضعیت روحی خانواده میسر نشد. بااینحال در همان هفته نخست سپس از حادثه آقای امجد امینی، پدر مهسا با من تماس گرفت و خواست وکالت پرونده را بپذیرم. من در اون روزها در یک مسافرت طولانی بودم و به دنبال همکارم پزشک رضایی وکالت پرونده را قبول کردیم.
همچنان که داستان مطرح شده است، اصل اتفاق در جامعه منتشر شده و اثری گذاشته که به یک مسئله اجتماعی تبدیل شده است. همین هم موجب شده که مقامات از ما بخواهند جزئیات اتفاق را فراوان مطرح نکنیم. بااینحال ما از سو خانواده امینی وکالت داریم تا درخصوص مرگ مهسا امینی اقامه دعوا کنیم.
خانواده در مرحله اول این نکته را به ما گوشزد کردند که نمیخواهند به هیچ مرجعی جز مرجع قضائی برای دادخواهی مراجعه کنند. برای تأکید بر این امر هم اطلاعیهای منتشر کردند و گفتند راه دادخواهی از راه مراجع قضائی را انتخاب کردهاند. به این دلیل اونها از وجود در کمیسیونهای مجلس یا ادارات و سازمانهای دولتی و دیگر نهادها سر دوباره زدهاند.
اولین جلسه بازپرسی درخصوص پرونده مهسا امینی چهارم مهرماه امسال برگزار شد که همکارم پزشک علی رضایی بهعنوان یکی از دو وکیل پرونده در محل وجود پیدا کردند. نزد از این هم جلسهای با پزشک شهریاری، رئیس دادسرای جنایی تهران، بازپرس محترم پرونده، پدر، برادر و دخترخاله مهسا برگزار شد.
در این جلسه چند نکته را از سو خودمان برای بررسی پرونده بیان کردیم؛ نخست اینکه ما فقط از راه مرجع قضائی پرونده را پیگیری میکنیم. دیگر اینکه، چون مرجع قضائی یگانه مرجع صالح در این مورد است، از اونها خواستیم مسئله را ریشهای بررسی کنند؛ یعنی اینکه به ما پاسخ دهند که اساسا برای چی مهسا امینی دستگیر شده است.
این «چرای» مطرحشده یک سوال اجتماعی نیست که الآن مردم در خیابانها مطرح میکنند، بلکه ما با زبان حقوق این سؤال را میپرسیم؛ برای چیکه تبصره ذیل ماده ۶۳۸ که میگوید کسانی که حجاب شرعی ندارند، باید با مجازاتی از مقام هشتم، یعنی پایینترین مقام تنبیه در ایران مواجه شوند.

چنین جرمی نباید به دادسرا ارجاع داده شود بلکه باید مستقیما به دادگاه برود؛ بنابراین داستان اون همانند جرائم مشهود نیست که پلیس حق داشته باشد مجرم را دستگیر کند. چهبسا اگر این دستگیری اتفاق نمیافتاد و مطابق قانون عمل میشد، چنین اتفاقای هم چهره نمیداد و چنین تنش اجتماعیای را هم پدید نمیآورد.
بههرحال این پرونده همانند برخی پروندههای ویژه دیگر به دعوایی بین یک شهروند و یک نهاد قدرتمند تبدیل شده و معیاری است برای اینکه ببینیم آیا در شکل مقصر یا خطاکاربودن نیروهای این نهاد قدرتمند قانون هم بهدرستی برای اونها اجرا میشود یا خیر. واجب است تأکید کنم در این داستان ویژه اساسا شکایتی از مرجع انتظامی درخصوص مرگ مهسا وجود ندارد. شکایتی که ما انجام دادیم، بر این مبناست که از تمام کسانی که با فعل یا ترک فعل خود موجب چنین مرگی شدهاند، تحت تعقیب قرار بگیرند.
اقامه دعوای شما در این پرونده بر چه مواردی بنا قرار داده شده است؟
اساسا نباید دستگیری مهسا شکل میگرفت. ثانیا زمانی دستگیری شکل گرفته، چند مورد مبهم قرار دارد. مطابق نظر سردار رحیمی وضعیت مهسا در وقت دستگیری همچنان بوده که حتی مرعوب نشده و سردار رحیمی گفتهاند زمانی دستگیر شده در درون ون بذلهگویی هم میکرده است. این علامت اون است که هیچ حالت ناراحتیای برای مهسا به وجود نیامده.
اونطوری که برادر، دخترخاله و چند نفر دیگری که در وقت دستگیری مهسا وجود داشتند، به من گفتهاند و احتمالا در بازپرسیشان هم منعکس کردهاند، وضعیت دستگیری مهسا به شرح زیر است. زمانی مهسا را دستگیر کردهاند، مهسا از مأموران میپرسد لباسهای او چه مشکلی دارد که تصمیم دستگیری او را دارند؟ در این بین برادر مهسا اندکی با مأمورها درگیر میشود. البته ضربوشتم جدی در کار نبوده و مأمور پلیس دست برادر مهسا را میپیچاند. هیچ گاز اشکآور یا برخورد تندی در محل بازداشت شکل نگرفته است. این را هم برخی حاضران در منظره بیان کردهاند و هم خانواده مهسا؛ بنابراین مسئله درون ون را در اینجا بررسی کردیم.
کل این اتفاق هم حوالی ساعت ۶:۳۰ اتفاق افتاده است؛ بنابراین اتفاقاتی که خانواده مهسا مدعی اون هستند، احتمالا در درون ون چهره داده است؛ چون ما سه لوکیشن مهم داریم؛ محل دستگیری، دستگیری تا انتقال به وزرا و ساختمان وزرا. مرحله اول را که بر پایه ادعاهای پلیس و اظهارات شاهدان اتفاق بررسی کردیم.
اگر برای مهسا اتفاقی افتاده باشد یا درون ون بوده یا در سالن وزرا. طبیعتا، چون تعداد شاهدان ساختمان وزرا فراوان فراوان است، احتمال اینکه اتفاقای در آنجا چهره داده باشد، پایین است و اگر اتفاقی افتاده باشد، باید در درون ون چهره داده باشد. در این بین خانواده مهسا مدعی هستند برای دخترشان در درون ون اتفاقی چهره داده است. هر ون گشت ارشاد دو مأمور مرد دارد و دو مأمور زن. به دنبال راننده ون، پنج نفر از نیروهای پلیس امنیت اخلاقی در درون ون وجود دارند.
دو نفر از این پنج نفر مورد بازجویی قرار گرفتهاند و بیان کردهاند که هیچ اتفاقی چهره نداده است. از بین پنج نفر بازداشتیهای اون ون هم آنچنان که مسئولان میگویند، دو نفر در بازپرسیها گفتهاند اتفاقای اتفاق نیفتاده است. اما خانواده امینی چطور ادعا دارد در درون ون اتفاقای برای مهسا چهره داده؟ اونها میگویند با اونها تماسی گرفته شده و گفته شده در درون ون برای مهسا اتفاقای چهره داده است.
دو روز پس از حادثه فردی که ادعا کرده یکی از پنج بازداشتی ون حامل مهسا امینی بوده، با خانواده اونها تماس گرفته و به اونها خبر داده در درون ون برای دخترشان اتفاقای چهره داده است. از آنجایی که آماده به وجود در دادگاه و بازپرسی نشده پس این مورد نمیتواند برای تیم حقوقی ما مبنای اقامه دعوا باشد. پس تا اینجا میدانیم که مهسا ۶:۳۰ عصر بازداشت شده، ۲۰ دقیقه هم در ون گشت ارشاد بوده تا از پارک طالقانی به ساختمان وزرا برده شود و در ساختمان وزرا هم هیچ اتفاقای شرح نشده است.
برادر مهسا میگوید از تاریخ ورود ون به ساختمان وزرا تا خارجآمدن مهسا با آمبولانس ۳۷ دقیقه طول کشیده است. الآن در این بین هم ادعاهایی وجود دارد؛ مثلا اینکه پرستاری که در آنجا بوده کارش را صحیح انجام داده یا نه که باید بررسی شود. یا گفتهاند دلیل دیررسیدن آمبولانس این بوده که سوئیچش در دسترس نبوده و همین موجب تأخیر شده است.
به هر روی سپس از این فاصله او را به بیمارستان کسری منتقل میکنند. در اورژانس بیمارستان کسری و در اولین بازبینی شکلگرفته از مهسا متوجه میشوند هم سکته مغزی کرده و هم سکته قلبی. همچنین دو کلیهاش از کار افتاده و وابسته مرگ مغزی هم شده است. به این نظم بین ۹۵ تا ۹۷ درصد علائم حیاتیاش را از دست داده است.
ابهامات زیادی در این پرونده وجود دارد؛ ازجمله مسئله دوربینهای لباس و دوربین ون گشت ارشادی که حامل مهسا امینی بوده است.
برگردیم به اول اتفاق. تا اینجا میدانیم که مهسا تا زمانی که سوار ون میشود، هیچ مشکلی نداشته است، ولی ۳۷ دقیقه سپس از ورود به ساختمان وزرا وابسته ناراحتی میشود و به زمین میافتد. آنچه مسئله است، این است که باید ببینیم از ورود به ون تا خروج از وزرا چه اتفاقی چهره داده است. همه دعوای حقوقی ما در این بین باید چهره بدهد؛ یعنی اگرچه ما میپذیریم مهسا در وقت دستگیری تندرست بوده و هیچ ضربوشتمی هم شکل نگرفته، ولی شاید مرگ او در ساختمان وزرا به دلیل عملی بوده که نزد از این یا در مراحل بعدی چهره داده است؛ یعنی جایی بین دستگیری و رسیدن به وزرا.
این همه دعوای حقوقی ماست که باید برای بررسی اون ثانیهبهثانیه دقایق دستگیری مهسا تا رسیدن به وزرا و اون ۳۷ دقیقه در وزرا را بررسی کنیم. دیدن فیلم دوربینها یکی از اون شواهدی است که میتواند به روشنشدن وضع کمک کند.
برای مثال زمانی مهسا را دستگیر میکنند، دخترخاله او با مأمور گشت ارشاد صحبت میکند که برای چی او را دستگیر کردید. او همچنین میگوید که مأمور پلیس در واکنش به اصرارهایش برای آزادی مهسا به او میگوید کنار برود، چون روی لباسش دوربین قرار دارد و اگر دوربین رفتارها و لباسهای شما را ثبت کند مجبور به دستگیری شما هستیم.
پس اینجا ما میتوانیم به این اظهارات نگهداری کنیم و قاضی هم میتواند این مسئله را پیگیری کند. از سوی دیگر میدانیم که در ون حامل مهسا پنج نفر از مأموران و پنج بازداشتی وجود داشتند. من هنوز پرونده کامل را نخواندهام، اما در پروندهای که تاکنون در اختیارم قرار گرفته، تنها از دو مأمور و دو بازداشتی تحقیقاتی شده است.
طبیعتا باید از بقیه حاضران در ون مطالعه به عمل بیاید. بازبرگردیم به مسئله دوربینهایی که میتوانستند مهسا امینی را در همه لحظات بازداشت ثبت کنند. طبیعتا میدانیم که با توجه به حساسیتهای موجود روی گشت ارشاد و مسائلی که ممکن است نزد بیاید، ساختمان وزرا به دوربین مجهز است. ما تقاضا کردیم همه این دوربینها هم همانند دوربینی که روی لباس مأمور گشت ارشاد محل دستگیری مهسا بوده، بازبینی شوند. تاکنون پرونده تا اینجا نزد رفته و تحقیقات اینچنین انجام شده است.
همچنین با وجود سردار اشتری از سرهنگ میرزایی، رئیس پلیس امنیت اخلاقی تهران عظیم، مطالعه به عمل آمد. ایشان هم گفته که طبق روال انجامشده و طبق آموزشهای دادهشده کارها واجب در دستگیری مهسا امینی شکل گرفته است. بههرروی ما خواهان بررسی ثانیهبهثانیه دوربینها شدهایم. همچنین خواهان مواجهه حضوری مأمورانی که از اونها مطالعه شده با برادر مهسا هم هستیم تا تصدیق کند همان مأموران ثانیه دستگیری مهسا بودهاند.
ماجرای دوربین خودروی ون گشت ارشاد چه شد؟
گفته میشود که در هر ون گشت ارشاد بهجز مأموری که لباسش به دوربین دکمهای مجهز است، خود ونها هم به دوربین مجهز هستند. این همان نقطه کلیدی ماجراست که میتواند همه این ابهامات را از بین ببرد. اینکه بتوانیم فیلم دوربین ون گشت ارشاد را ببینیم، میتواند نقطه پایانی بر همه ابهامات باشد.
در پروندهای که تاکنون در اختیار شما قرار گرفته، به این دوربین نشانه شده؟
خیر! نه به این دوربین و فیلمش استناد شده، نه به دوربین لباس پلیس. ولی از روز اول آقای شهریاری به ما اعلام کردند که دوربینها را ثانیهای که درون متروی آزادی شدند تا ثانیه ورود به متروی حقانی بررسی کردهاند و مهسا و همراهانشان را دیدهاند.
پس هیچ ردی از دوربینهای لباس و ون گشت ارشاد در پرونده مهسا تاکنون نیست.
خیر، ما درخواست بازبینی این دو دوربین را داریم؛ اونهم در وجود ما یا خانواده مهسا.
پلیس البته رسما گفته دوربینی در کار نبوده.
پلیس گفته مأمور ما دوربین لباس نداشته است. ما هم میگوییم حتی اگر چنین دوربینی وجود نداشته باشد هم دوباره تخلفی شکل گرفته است؛ چون صرفنظر از اینکه دلیل مرگ مهسا چه بوده، همین بیتوجهی و کمکاری یکی از دلایل چهرهدادن وضعیت کنونی در ایران است. دوبارههم تأکید میکنم که ما اساسا هیچگونه قصدی برای سیاسیکردن پرونده نداریم.
تنها میخواهیم این یک ساعت از آخرین لحظات زندگی مهسا دقیقهبهدقیقه بررسی شود و ابهامات برطرف شود. من معتقدم اگر همه مواردی که گفتیم، قدمبهقدم بررسی شود، همه مسائل حل میشود. سرانجام زمانی پرونده را بررسی میکنیم، میبینیم که بسیاری از رویهها هم صحیح انجام شده و مورد بررسی قرار گرفته است.
بااینحال فقدان دو مسئله چهره واقعیت را کمی مخدوش کرده. این دو مسئله هم عبارتاند از آنچه در درون ون و آنچه در محل سالن ممکن است چهره داده باشد. خانواده امینی هم میگوید که منابعی به او خبر داده که چنین اتفاقی افتاده. زمانی چنین حالتی نزد میآید، بهترین کار شفافیت ثانیهبهثانیه است. نمیتوانیم بهشکل کلی بگوییم که اتفاقی نیفتاده؛ بلکه باید با جزئیات سخنمان را پابرجا کنیم.
شما فکر میکنید این مرگ چگونه چهره داده است؟
مهسا در ثانیه دستگیری بانشاط بوده. ورزشکار بوده و جدید در دانشگاه و رشته مطلوبش قبول شده بود. همچنین در خانواده سالمی با امکانات خوبی عظیم شده بود. حتی سردار رحیمی هم گفته که در درون ون بذلهگو بود؛ بنابراین باید ببینیم که چه عاملی دلیل مرگ او شده. مرگ یکباره چنین آدم تندرست و سرحالی کمی سؤالبرانگیز است.
میدانیم که در هر حادثه یا مسئلهای که چهره میدهد، یک علتی وجود دارد. معلول بدون دلیل وجود ندارد. مرگی در اینجا چهره داده و مرگ بدون دلیل هم نداریم؛ بنابراین باید با دلایل توانا دلیل این مرگ را پابرجا کنیم. اینکه این ناشی از شوکی بوده که به او درون شده یا عاملی بیرونی عامل این مرگ شده. برای مثال آیا میتوان پذیرفت که آدمی که چنین تندرست و بانشاط بوده به دلیل شوکی که در وقت دستگیری یا محل ساختمان وزرا به او درون شده، بمیرد؟
فراوانها به بیماریهای قبلی مهسا نشانه کردهاند و حتی در شرح پزشکی قانونی هم به اون نشانه شده است.
مسئله بیماریهای کهنه مهسا مسئله مهمی است. در شرح پزشکی قانونی هم نگفتند که این بیماریها دلیل مرگ است؛ اما با ایما و نشانه گفتند که ممکن است منجر به مرگ شود. برای اینکه شرح پزشکی قانونی و مسئله بیماریها و تأثیرشان در مرگ مهسا را کمی زیادتر بررسی کنیم، باید کمی به عقب برگردیم. در جلسه اول بازپرسی هم پدر مهسا این را عنوان کرده که زمانی به پزشکی قانونی مراجعه میکند و دنبال کننده دلیل مرگ مهسا میشود، پزشکی که در پزشکی قانونی کهریزک بوده هم به اصرارهای پدر مهسا برای گفتن دلیل مرگ پاسخ نمیدهد و در پس صحبتی که با هم دارند که شاید شکل خوشی هم نداشته، به امجد امینی میگوید «علتش را هرچه دلمان بخواهد مینویسیم».
این اظهارنظر روی پدر مهسا نشان منفی شدیدی گذاشته و اطمینان اونها را به شرح پزشکی قانونی از بین برده. بهایننظم اونها در اطلاعیه نام ۱۲ پزشک و متخصص معروف و مستقل ایرانی را منتشر کردهاند و خواستهاند کمیتهای متشکل از پنج پزشک از این لیست ۱۲نفره دلیل مرگ مهسا را بررسی کند. این ۱۲ نفر شامل یک جاریپزشک، یک متخصص قلب و ۱۰ متخصص مغز و اعصاب هستند که مشهورترین آدمهای شغل خودشان هستند.
تعیین این شرط موجب شده فراوانها بگویند که خانواده امینی شرح پزشکی قانونی را قبول ندارد؛ اما این خانواده در اطلاعیهاش گفته که «هرگونه بررسی دلیل این مرگ بدون وجود این افراد بهعنوان پزشکان معتمد خانواده قابل قبول نیست». پس مفهوم مخالف میشود که اگر بررسی با وجود این پزشکان باشد و اونها تشخیص دهند که دلیل مرگ ضربه یا امثال اون نبوده یا حتی بیماریهای قبلی عامل اون بوده، کاملا مورد پذیرش خانواده است و روی اون ادعایی ندارند.
مسئله بیماریهای قبلی مهسا را توضیح ندادید.
هفتم مهرماه آقای شهریاری به پدر مهسا تلفن کرد که برای شرکت در جلسه پزشکی قانونی به تهران بیایند. در نامهای که نوشتند که قرار است چنین جلسهای برگزار شود، هم نشانه کردند که با وجود خانواده امینی و وکلایشان قرار است نشستی برگزار شود؛ ولی دراینبین نشانهای نکردند که به درخواست خانواده برای وجود پزشکان معتمد پرداختهاند یا خیر.
نزدتر پزشک علی رضایی یکی از دو وکیل پرونده این داستان را با آقای شهریاری مطرح کرده بودند. ایشان هم قول مساعد داده بودند. با این حال به این مسئله نگهداری نشد. به هر روی ما و خانواده در جلسه آماده شدیم. دیدیم جلسهای با وجود پزشکان و متخصصان دانشگاهی درخصوص مرگ مهسا در حال برگزاری است.
در این جلسه دو داستان مطرح شد. یکی همین که مهسا بیماری قبلی داشته است. پزشک عملکننده مهسا آقای پزشک شیروانی بودند که در اون جلسه وجود داشتند. پزشک شیروانی در پاسخ به سوالهای پدر مهسا تأیید کردند که اولا عمل او در کودکی داستان مهمی نبوده و همان تاریخ هم برای اطمینان زیادتر انجام شده است. دیگر اینکه تأیید کردند که این عمل نمیتوانسته منجر به مرگ مهسا شود. خروجی اون جلسه این بود که تأیید کردند عمل کودکی مهسا نمیتوانسته عامل مرگ او باشد.
داستان دیگر مسئله بیماری تیروئید مهسا بوده. پدر مهسا گفته که آخرین چکاپ مهسا به ۲۰ تیرماه امسال در تبریز و نزد پزشک متخصص مهسا برمیگردد. در اون جلسه پزشک تأیید کرد که مهسا هیچ مشکل مخصوصای ندارد و تغییری هم در قرصهای او ساختن نکرد. در مجموع سؤالهای زیادی درباره قرصهای تیروئید مهسا و نحوه مصرفش پرسیدند و نهایتا پزشکان آماده در جلسه صراحتا اعلام کردند که نه جراحی کودکی و نه بیماری تیروئید هیچ تأثیری در این پرونده ندارد.
شرح پزشکی قانونی را که روز جمعه منتشر شده، خواندهاید و نظری درباره اون دارید؟
بله! اولین بار در خبرگزاری ایلنا من متن این شرح را خواندم.
پس یعنی به خود شما یا خانواده ابلاغ نشد؟
خیر! این هم یکی از تخلفات است و به بازپرس هم گفتیم. برای من فراوان غیرعادی بود؛ برای چیکه روز چهارشنبه تعطیل رسمی بوده. روز پنجشنبه مراجع قضائی تعطیل بوده و روز جمعه هم که تعطیلی ازلی و ابدی مسلمانهاست. چطور دراینبین روز جمعه شرح پزشکی قانونی از صداوسیما و خبرگزاریها سر درآورده است؟
قانون در این زمینه چه میگوید؟
قانون میگوید پزشکی قانونی بهعنوان کارشناس قوه قضائیه باید گزارشش را به دستگاه قضائی منعکس کند. دستگاه قضائی هم باید اون را به اصحاب دعوا ابلاغ کند.
سه هفته تاریخ برای تنظیم شرح پزشکی قانونی منطقی بود؟
بله، این تاریخ فراوان غیرعادی نیست. چیزی که غیرعادی است، نحوه انتشار اون بود. حتی زمانی ما به بازپرس محترم گفتیم اونها هم تعجب کردند. برای همین ما مطرح کردیم که نمیدانیم این نظر قطعی پزشکی قانونی است یا خیر. چراکه رویههای قانونی برای ابلاغ را طی نکرده؛ ولی اگر نظریه نهایی باشد، برای ما قابل قبول نیست؛ زیرا با درخواست خانواده و وعده دادهشده تنظیم نشده؛ یعنی قرار بود چند پزشک از لیست مورد اطمینان خانواده هم در تهیه این شرح نقش داشته باشند که نداشتند.
در آخر بهترین راهحل برای حل این پرونده از نظر شما چیست؟
در خاتمه باید بگویم که بهترین راهحل برای اینکه به این پرونده نگهداری شود و سد از گسترش تنش اجتماعی بهوجودآمدهای که زمینههایش نزدتر وجود داشت، شود، این است که به حکم عقل و علم و علم با تدبیر توجه کنند. علم و علم و تدبیر میگوید که اگر یک، دو یا چند نیروی ما در این عمل مقصر باشند، نباید ابایی از معرفی و تنبیه اونها داشته باشیم. منافع و امنیت جامعه بالاتر از هر چیزی است. باید با وجود پزشکان برجسته و مستقل همانگونه که خانواده امینی در اطلاعیهشان معرفی کردند، دلیل مرگ مهسا بررسی شود و مراتب به افکار عمومی شرح داده شود.
[ad_2]