[ad_1]
در این مطلب از صفحه اقتصاد به توضیحاتی درباره اینکه غذا غریبان ۱۴۰۱ چه روزی است و تاریخچه غذا غریبان پرداخته ایم، با ما دنبال باشید.
دوشنبه 17 مرداد 1401 برابر با افول عاشورا
غذا غریبان، مراسم مذهبی شیعه است که در افول روز عاشورا برگزار میگردد. سوزاندن خیمههای اهل بیت حسین بن علی و به اسارت گرفتن اهل بیت توسط لشکر یزید بن معاویه درون مایهٔ این مراسم است. در این مراسم عزاداران با روشن کردن شمع به عزاداری میپردازند.
مراسم غذا غریبان در مرقد امام رضا(ع)
در مراسم غذا غریبان در مرقد علی بن موسی الرضا، همه خادمان مرقد دور تا دور یکی از بزرگترین پیشگاهها شمع به دست میایستند و یکی در میان نوحه میخواند. مردم نیز دنبال خادمان میشوند و شمع دست میگیرند. یک سینی عظیم هم میان پیشگاه میگذارند که با شن پر شده و شمعهای روشن را در اون فرومیکنند.
منظور از غذا غریبان چیست؟
غذا غریبان، در ادبیات و مرثیه های پارسی زبان به افول افتاب روز عاشورا و عزاداری این شب گفته ميشود.
نوحه های این مراسم یادآور بی خانمانی اهل بیت امام حسین( ع) و اسیران و کودکان بازمانده از حادثه کربلا هست که در افول عاشورا، بی مامن در تیرگی شب، در بیابان کربلا به سر می بردند.
برخی رسوم ویژه، همانند روشن کردن شمع یا نشستن در تاریکی، دلیل اختلاف سوگواری این شب با ديگر شب های محرم ميشود .
تاریخچه عزاداری در غذا غریبان:
این سوگواری، تا نزد از مظفرالدین شاه، در تهران رایج نبود و زیرا نوحه دسته گردانی غذا غریبان به زبان ترکی هست، میتوان خیال زد که این عزاداری دنبال ترک ها با مظفرالدین شاه، به تهران آمده باشد؛ آنقدر که عظیم ترين غذا غریبان را هم در عبادتگاه شیخ عبدالحسین، تکیه ترک ها می گرفتند.
اتفاقات غذا عاشورا:
سپاه دشمن افول عاشورا زنان را از خیمه ها خارج کردند و خیمه ها را آتش زدند. در این وقت زنان داد می زدند و زیرا چشم شان به کشتگان خود افتاد لطمه به شکل زدند.
عمر بن سعد افول عاشورا سر امام حسین( ع) را با خولی اصبحی و حمید بن مسلم ازدی و سرهای یاران و خاندان وی را که هفتاد و دو سر بود، بهمراه شمر، قیس بن اشعث و عمرو بن حجاج و عزره بن قیس نزد ابن فراوان ارسال کرد.
عمر سعد خویش با گروهی از لشکریانش اون شب را در کربلا ماند و روز سپس نزديک ظهر سپس از دفن کشتگان سپاه خویش، دنبال اهل بیت امام حسین( ع) و ديگر بازماندگان، به سو کوفه حرکت کرد.
غذا غریبان و نماز شب حضرت زینب ( س):
شب به نيمه رسيده است و زينب( س) در حال خواندن نماز شب هست همانند هرشب ولی اين دفعه بي حسين( ع) ؛ كودكان یواش خوابيده اند دختر كوچك يكي از شهدا دلیل مي گرفت كه وی را نيز در بستر نيم سوخته خواباند. گويي اين نماز رنگ و بويي ديگر دارد. لشكريان عمر بن سعد در نزدیکی مرقد قدم مي زدند. هنوز صدای امام شهيدان( ع) در وقت خداحافظی در گوش زينب( س) هست كه مي گفت:« خواهرم مرا در نماز شبت دعا كن».
آري اين اولين نماز شب بي حسين( ع) هست و زينب( س) ديگر برادر را در كنار خویش ندارد و وی بايد بماند پایدار به استواري جبل النور تا پيامرسان باشد برای تاريخ و آنرا زنده نگه دارد، او بايد پایدار باشد كه درصورتی که در كوفه بدست كودكان گرسنه خاندان رسول خدا( ص) نان دادند، نان را از دستشان بگيرد و بگويد صدقه بر خاندان پيامبر( ص) حرام هست.
امشب وی نشسته نماز شب میخواند تا فردا در كاخ عبيدالله صدا به حقيقت بلند كند و خطبه های علی( ع) رادر شهر افسون شدگان زنده كند.
آري او امشب از ناراحتی هاي دشت كربلا نشسته نماز مي خواند تا فردا كه يزيد چوب بر دندان حسين( ع) میزند چون شير بغّرد و صداي دشمنی توزی خدا باشد كه در گوش تاریخ باقی بماند.
وی امشب نشسته نماز مي خواند تا فردا كه زنجير به دستانش زدند و بر شتران بی محمل سوارش كردند و وی سالار کاروان ی آزادگان دشت كربلا گردید بايستد به بلنداي نيزه اي كه سر خورشيد را بر خویش جاي داده هست…
آري وی بايد بايستد تا تاريخ بداند كه فرزندان علی( ع) بر حق بودند و اين پيغام را بايد رسول كربلا به گوش تاريخ برساند. وی بايد بايستد. وی بايد بايستد…
ما زاده عشقيم و فزاينده درديم
ما مدعي عاكف عبادتگاه به نبرديم
با ندعيان در طلش عهد نبستيم
با بي خبران سازش بيهوده نكرديم
در آتش عشق تو خليلانه خزيديم
در مسلخ عشاق تو فرزانه و فرديم
در حلقه ي خود باختگان چون گل سرخيم
در جرگۀ زالو صفتانبا چهره زرديم
با كس ننماييم بيان حال قلب خويش
ما خانه به دوشان همگي مالک درديم
فلسفه روشن کردن شمع در غذا غریبان:
غذا غريبان ترسيم اون لحظاتى هست كه شمع وجود سيد الشهدا در راه هدايت خلق آب گشته بود و جسمش عريان روى خاك كربلا. و يا دید به شمع غذا غريبان تجسم اين بيت هست كه:
زينب اى شمع تمام افروخته/ يادگار خيمه هاى سوخته
و يا يادآور اون لحظاتى هست كه زينب عقيلهى بنى هاشم، دختر مولا اميرالمؤمنين به راه افتاد تا در تاريكى شب گلهاى مرقد پيامبر و کودکان حسين را پيدا كند، روشنایی شمع ها علامتى ابراز تصمیم و همدردى با زينب هست، دختر على! میخواهى با شمعهايمان پيش پايت را روشن كنيم تا شايد آسانتر در كنار خارهاى مغيلان طفلان حسين را كه از شدت خوف و گرسنگى بيهوش گشته اند بيابى؟
غذا غريبان، هياهو ندارد، حتى كمتر نوحه میخوانند و به سينه میزنند، بيشتر صدای آهسته هست و بر سرزدن، اون هم یواش، اون طور كه کودکان درمانده حسين در زير خيمه نيم سوخته، شايد لحظاتى یواش بگيرند و در پرتو سكوت شب، راحت از دردهاى تازيانه و سيلى، لحظاتى بياسايند. در غذا غريبان، دشمن خواست كه همه چيز را محو كند، حتى جنايات خويش را، خواست كه كربلا در كربلا بماند و نخواست كه حتى خيمههاى بى مالک نيز برپا باشد و خواست كه پرتو روشنایی قيام حسين را در تندباد رویدادها خاموش كند، بی خبر از اون كه:
كربلا در كربلا میماند اگر زينب نبود/ خيمه ها بى پاسبان میماند اگر زينب نبود
و شمعهاى در دست عزاداران، حاكى از خيال ناپخته و شكست دشمن هست كه:
دشمنت كشت ولى روشنایی تو خاموش نگشت/ آرى اون جلوه كه فانى نشود روشنایی خداست
و دشمن نمیدانست كه قيام حسين، هزاران پرتو روشنایی خواهد شد و در قلبهاى ميليونها انسان عاشق جاى خواهد گرفت، اون هم سپس از 1400 سال و اين شمع ها كه می بينى، علامت و علامت همان روشنایی محبتى هست كه خدا در قلبهاى ازاده تابانده هست و حكايت شمع، هم چنان باقى هست…
شعر غذا غریبان
امروز پا به معرکه کربلا زدی
از سحر گریه کردی وناله ها زدی
من هر چه را شنیده ام آقا تو دیده ای
نالیده ای، خمیده ای وداغ دیده ای
دلواپسی به جوش دلت همانند خُم شده
شاید سه ساله عمهی ناز تو گم شده
در بین دود و آتش بیابان چه میکنی
با نالههای زینب کبریی چه میکنی
امشب چقدر خسته ای و قلب شکسته ای
امشب بداغ غذا غریبان نشسته ای
آشکار تو نیز سر بروی نیزه دیده ای
یا آنکه پابه پای یتیمان دویده ای
آیا به پای ناز شما تیغ رفته است
یا قاتلی بروی زمینت کشانده است
امشب کنار کشته ی مولا چه میکنی
با قد خمیده ی زهرا چه میکنی
برای امتیاز به این نوشته کلیک کنید!
[ad_2]