قصـه ضرب المثل مرغش یک پا دارد (ریشه و معنی کنایی)

[ad_1]

یک سخن پند آموز کوتاه با ضرب المثل براحتی در ذهن افراد می ماند. اگر نمی دانید ضرب المثل مرغش یک پا دارد یعنی چه و می خواهید با قصـه ضرب المثل مرغ یک پا دارد دوست شوید، این مطلب را از دست ندهید.

ضرب المثل ها اصطلاحاتی هستد که حالتی از فرد را با عبارتی کوتاه بیان می کنند و همگی دارای تاریخچه هستند. حتما ضرب المثل مرغش یک پا دارد به گوشتان خورده است، این ضرب المثل را زمانی به کار می برند که فرد روی سخن یا تصمیم خود پافشاری می کند، اما قصـه ضرب المثل مرغ ایشان یک پا دارد چیست. در این مطلب قصـه ضرب المثل مرغش یک پا دارد را دنبال کنید.

قصـه ضرب المثل مرغش یه پا داره

تاریخچه یک ضرب المثل و اینکه بفهمیم شروع یک ضرب المثل از کجا و بر چه اساسی شکل گرفته می تواند برای همه جذاب باشد.

معنی ضرب المثل مرغ یک پا دارد کنایه از لجبازی و سرسختی فردی روی سخن خود است به شکلی که سخن هیچ کس روی او تاثیر نداشته باشد. کسی که حرفش غیرمنطقی و بی معنی است اما روی سخن خود پافشاری می کند و می خواهد سخن خود را به کرسی بنشاند وبه هر نحوی کوشش می کند دیگران را متقاعد کند.

در مینویسم می توانید ضرب المثل با ایموجی و شکل بهمراه پاسخ را دنبال کنید.

ریشه ضرب المثل مرغش یه پا داره

در مورد قصـه ضرب المثل مرغ یک پا دارد گفته شده که در روزگاران دور، یک روز دوستان ملانصرالدین در خانه او را زدند و با استرس و شور به او گفتند فرماندار شهر عوض شده و فرماندار جدیدی جایگزین او شده است.

+ ملا نصرالدین گفت این قضیه چه ارتباطی به من دارد؟

گفتند: تو باید برای فرماندار جدید هدیه ای تهیه کنی و حکومت او را تبریک بگویی.

+ ملانصرالدین گفت: پس با این کار به فکر خودتان هستید تا در شکل گرفتاری نزد فرماندار برای شما واسطه شوم؟

دوستانش گفتند بله قصدمان همین است.

+ ملا نصرالدین گفت: با این کار چه چیزی به من می رسد؟

گفتند: تو عظیم و ریش سفید ما هستی. در این بین یکی از دوستان گفت: هدیه فرماندار را ما تهیه می کنیم. یک مرغ چاق و چله میپزیم تا تو آنرا به نام هدیه نزد فرماندار ببری.

+ ملانصرالدین گفت: پس دو تا مرغ بپزید. یکی برای فرماندار و یکی هم برای خانواده من.

دوستانش قبول کردند و روز سپس با دو مرغ نزد ملانصرالدین آمدند.

+ ملا یکی مرغ را برای خانواده اش کنار گذاشت و مرغ دیگری را درون سینی گذاشت تا برای فرماندار ببرد. اما میان راه بود که میل مرغ کرد بریان کرد و در سینی را برداشت و یکی از پاهای مرغ را کند و خورد.

هنگامی نزد فرماندار رفت فرماندار سرپوش سینی را برداشت و چشمش به مرغ یک پا افتاد. سوال کرد برای چی مرغ بریان یک پا ندارد؟

+ ملانصرالدین گفت: در شهر ما مرغ هایی که خوب و مرغوب باشند یک پا دارند.

فرماندار که متوجه زرنگی ملانصرالدین شده بود او را به ناهار دعوت کرد.

سپس از این قصـه در مورد هر شخصی که روی سخن اشتباه خود پافشاری می کند می گویند مرغش یک پا دارد!


ضرب المثل مرغ یک پا دارد به انگلیسی

The chicken has one leg

ضرب المثل برای پانتومیم

[ad_2]