ماجرای ناتمام و مبهم دختر 15 ساله بلوچ

[ad_1]

ماجرای ناتمام و مبهم دختر 15 ساله بلوچ

​«عبدالصمد خرمشاهی» یکی از حقوقدانان سرشناس سرزمین گفت: مثلا در این خبر دادگاه می‌بیند که دختر دلیلی برای اثبات ادعایش ندارد ولی یکسری شواهدی وجود دارد که علامت می‌دهد ادعای او می‌تواند صحیح باشد. من در خصوص این خبر دقیق نمی‌دانم که اطلاعات پرونده چیست و پزشکی قانونی چه نظری داده است؟ افراد خصوصا دختربچه‌ها در مناطق محروم ازجمله بلوچستان جرات نمی‌کنند مساله‌ای را عنوان کنند اون هم علیه پلیس!…

روایتی از حادثه تلخ زاهدان

خبری که در این شرح به اون پرداخته شده است در همان هفته‌های ابتدایی انتشارش توسط خبرنگار در دست پیگیری قرار گرفت، اما به دلایلی انتشار اون به تعویق افتاد. خبر نیز مبنی بر اون بود که اواخر تیر ماه سال جاری یک فقره کشتن در شهرستان دشتیاری از توابع سیستان و بلوچستان چهره داده است.

به دنبال انتشار این خبر، برخی منابع محلی در سیستان و بلوچستان از جمله «کمپین فعالان بلوچ» اعلام کرد که در روز ۱۰ شهریور ماه یکی از فرماندهان نیروی انتظامی که خودش بلوچ است هنگامی که تصمیم بازجویی از یکی از مظنونان این پرونده کشتن را داشته، او را مورد اذیت و اذیت جنسی قرار داده است.

فردی که مدعی است مورد اذیت و اذیت جنسی توسط فرمانده نیروی انتظامی قرار گرفته یک دختر ۱۵ ساله بلوچ است. حالا  در راستای این اخبار منتشر شده بدون هیچ قضاوتی با استناد بر صحبت‌های مصاحبه‌شوندگان (یکی از اقوام همسر مقتول و امام جمعه موقت شهرستان راسک «مولوی عبدالغفار نقشبندی») و همچنین گفتگو با یکی از حقوقدانان سرشناس سرزمین، این شرح را تنظیم کرده است. پس باید گفت انعکاس این مصاحبه‌ها برای شناخت دیدگاه‌های مختلف است و لزوما نمی‌تواند دیدگاه روزنامه محسوب شود.

سکانس اول؛ چابهار

کسانی شتابزده به خارج می‌دوند و کسانی شتابزده به درون می‌آیند! (انعکاس صداها): «وای تو خواهر! تو برای چی خواهر! درد غریبی فدای تو خواهر! فدای مظلومی‌ات، فدای قلب خون شده‌ات خواهر! قلب شده چاک از غریبی‌ات خواهر! ماییم و هزار درد بی‌معالجه خواهر! بیماری‌ات قلب خون کرد؛ بیزاری‌ات روی زرد؛ درد گذاشتی روی درد خواهر! گریه چه معالجه می‌کند؟ فدای رنجوری‌ات خواهر! وای از اسیری‌ات خواهر!» …

سکانس دوم؛ سیستان و بلوچستان

راسک از شهر‌های محروم سیستان و بلوچستان است که در مجاورت با خط فرضی بین دو کشور پاکستان در شمال شهرستان دشتیاری و چابهار قرار دارد و فراوانی اون یکصد هزار نفر است. سیستان و بلوچستان به لحاظ جغرافیایی جزو مناطق محروم و سنتی سرزمین است بنابراین خبر مربوط به اذیت و اذیت جنسی دختر ۱۵ ساله بلوچ با واکنش‌های متعددی از سوی افکار عمومی مواجه شد و این سوال را در افکار عمومی به وجود آورد که یک دختر ۱۵ ساله بلوچ برای چی باید چنین ادعایی را مطرح کند و آینده خود را تباه سازد؟ اما در این بین برخی از بلوچستان ادعای این دختر را قبول کردند و برخی دیگر ادعای او را تکذیب.

سکانس سوم؛ واکنش‌ها

«مولوی عبدالغفار نقشبندی»، امام جمعه موقت شهرستان راسک ادعای این دختر ۱۵ ساله بلوچ در خصوص اذیت و اذیت جنسی توسط نیروی فرمانده انتظامی را تایید کرد. عبدالغفار نقشبندی طی بیانیه‌ای ضمن محکوم کردن خبر اذیت و اذیت جنسی به دختر ۱۵ ساله در این شهر خواهان برخورد قاطع مراجع قضایی به این حادثه شد.

او در بیانیه خود نوشت: «دست درازی به حیا و عفت خواهر مسلمان بلوچم قابل اغماض و بخشش نیست. به خطر انداختن امنیت مردم اون هم با لباس امنیت جنایتی هولناک و نابخشودنی است.» همزمان با انتشار این بیانیه تجمعاتی که در راستای انتقاد به فوت کرد «مهسا امینی» برگزار شد موجب بروز اعتراضات بیشتری در چابهار شد و حتی برخی رسانه‌های محلی به دروغ یا راست از آتش زدن برخی ساختمان‌های دولتی توسط تظاهرکنندگان خبر می‌دادند.

در همان حین، مولوی عبدالحمید، امام جمعه اهل سنت زاهدان نیز در واکنش به خبر اذیت و اذیت جنسی دختر ۱۵ ساله بلوچ گفت: «از ما و علمای منطقه انتقاد شده که برای چی بیصدا اختیار کرده‌اید! این بیصدا ما معنادار است. ما می‌خواهیم روشن شود که چه نزد آمده است. ما نمی‌توانیم بلافاصله موضع‌گیری کنیم. باید بررسی کنیم تا واقعیت روشن شود که وابسته اشتباه نشویم.» همچنین برخی رسانه‌ها از واکنش یک نمازگزار دیگر خبر دادند که گفت: «مولوی عبدالحمید در خطبه‌های نماز جمعه ضمن تاکید بر هوشیاری و خویشتنداری مردم در مقابل خبر اذیت و اذیت جنسی یک دختر بلوچ توسط فرمانده نیروی انتظامی گفته که این داستان برای ما فراوان مهم است. البته مسوولان گفته‌اند در حال بررسی و پیگیری مساله هستند و ما نیز تا تاریخ اعلام رسمی اون از سوی دستگاه‌های مربوطه دنبال کننده هستیم.»

سکانس چهارم؛ مصاحبه‌شوندگان

یکی از نزدیکان همسر مقتول که خواست نامش در این شرح منتشر نشود در مورد قتلی که اواخر تیر ماه سال جاری در شهرستان دشتیاری واقع در سیستان و بلوچستان چهره داده می‌گوید: «اواخر تیر ماه نزدیک ظهر بود که این اتفاق افتاد. خانواده این دختر ۱۵ ساله با خانواده مقتول همسایه دیوار به دیوار هم بودند و زمانی وقوع کشتن به پلیس اطلاع داده شد اولین خانواده‌ای که مظنون شناخته شدند خانواده این دختر ۱۵ ساله بلوچی بودند.

هنوز ما هم نمی‌دانیم انگیزه کشتن چه بوده، اما هنگامی که این خانم به کشتن می‌رسد جنازه او را در یک ساختمان خرابه می‌اندازند، اما تا آنجایی که شنیدم مساله ناموسی و خانوادگی بوده است، چون این‌ها را هم همسایه‌ها می‌گویند ما خودمان به چشم شاهد اتفاق نبودیم. از خانه مقتول تا اون ساختمان خرابه حدود ۱۰۰ متر فاصله است.

کسی هم ندید که چه کسی این جنازه را درون اون خرابه انداخته. زمانی همسایه‌ها از کنار اون ساختمان متروکه رد می‌شدند متوجه می‌شوند که این جنازه آنجا افتاده است. مقتول حدود ۲۹ سال داشت و سه دختر هم دارد. یکی از دختران مقتول با این دختر ۱۵ ساله که بعدا ادعا کرد روز بازجویی توسط فرمانده نیروی انتظامی مورد اذیت و اذیت جنسی قرار گرفته، دوست بود. سپس از این اتفاق کل اهالی کوچه را برای بازجویی خواستند.

خانواده این دختر و خودشان اظهار می‌کردند که از کشتن اطلاعی ندارند و کار اون‌ها نبوده است، اما برادر این دختر ۱۵ ساله یک هفته سپس از این اتفاق بازداشت و زندانی شده است. پلیس از روی تلفن دنبال او را رصد و شناسایی کرد.» «مولوی عبدالغفار نقشبندی»، امام جمعه موقت شهرستان راسک در خصوص تایید ادعای این دختر بلوچ می‌گوید: «این دختر با دختر مقتول دوست بودند. شب‌ها کنار هم می‌نشستند و لباس محلی بلوچی می‌دوختند ولی حالا می‌گویند، چون مقتول در ساعت‌های آخر دیده شده به خانه این دختر ۱۵ ساله بلوچی رفته، خانواده اون‌ها را متهم کردند.

حالا ما کاری به داستان کشتن نداریم، چون به هر حال پلیس با بررسی‌هایی که انجام می‌دهد مشخص می‌کند ماجرای کشتن از چه قرار بوده است، اما در مورد ادعای این دختر ۱۵ ساله باید بگویم که من به پای صحبت‌های کل این خانواده نشستم و خود این دختر ۱۵ ساله زوایای پنهان اتفاق را برایم شرح داد. ابدا چطور می‌شود یک دختر نوجوان خودش را بدنام کند!

من یک موردی را به شما عرض کنم هیچ وقت یک دخترخانم عفیفه بلوچ نمی‌آید آبروی خودش و خانواده‌اش را برای یک ادعای دروغین به باد دهد. این دختر به دنبال ۲۵ نفر از اقوامش نزد من آمدند و خود دختر با زبان خودش جزییات اتفاق را برایم تعریف و اظهار کرد که هنگامی که در اتاق بازجویی بوده این اتفاق برایش چهره داده است و برایم زوایای پنهان قضیه از جمله مشخصات اتاق و … را وصف کرد و گفت…»

او در ادامه در پاسخ به سوال در مورد اینکه چطور پدر شما در ابتدا ماجرای این دختر را تایید و سپس اون را تکذیب کرد، توضیح می‌دهد: «خب به ما اعلام کردند که این دختر فقط بر پایه یک ادعا از اتفاق سخن می‌گوید و هنوز مساله‌ای مشخص نشده برای همین پدرم مجبور شد بیانیه بدهد.»

سکانس آخر؛ یک حقوقدان

«عبدالصمد خرمشاهی» یکی از حقوقدانان سرشناس سرزمین در خصوص این خبر از منظر حقوقی می‌گوید: «ما در قانون ادله اثبات دعوی داریم. یعنی هر کسی ادعای مساله‌ای را دارد باید بتواند اون را پابرجا کند. سوگند و موارد دیگر جزو ادله اثبات به حساب می‌آیند. در برخی موارد برای ادله اثبات شاهدی وجود ندارد یا قسمی مطرح نیست، اما بر پایه شواهدی که شخص ادعا‌کننده مطرح کرده دادگاه می‌تواند به علم خودش حکم دهد.

مثلا در این خبر دادگاه می‌بیند که دختر دلیلی برای اثبات ادعایش ندارد ولی یکسری شواهدی وجود دارد که علامت می‌دهد ادعای او می‌تواند صحیح باشد. من در خصوص این خبر دقیق نمی‌دانم که اطلاعات پرونده چیست و پزشکی قانونی چه نظری داده است؟ افراد خصوصا دختربچه‌ها در مناطق محروم ازجمله بلوچستان جرات نمی‌کنند مساله‌ای را عنوان کنند اون هم علیه پلیس! بنابراین باید دادگاه بر این مساله تمرکز کند.» او درباره سوال آخر این‌گونه پاسخ می‌دهد.

ممکن است این دختر ۱۵ ساله با انگیزه خاصی این ادعا را مطرح کرده باشد؟ عرض کردم، چون جزییات پرونده را در اختیار نداریم، نمی‌توانیم قضاوت کنیم ولی این‌گونه موارد استثنا به نظر می‌رسد. برای روشن شدن داستان مطابق ماده ۱۲۳ قانون آیین دادرسی کیفری و مواد بعدی اون، قاضی می‌تواند تحقیقات محلی انجام دهد و به کارشناس پزشکی قانونی ارجاع دهد یا قاضی شخصا مطابق ماده ۱۲۶ و ۱۲۷ این تحقیقات را انجام دهد و در محل آماده شود.

گردآوری: گروه خبر سیمرغ
seemorgh.com/news
منبع: روزنامه اطمینان

[ad_2]