متن احساسی درباره آدم های شهر + عکس نوشته

[ad_1]

متن درباره آدم های شهر : در این مطلب متن ها و جملات احساسی و فراوان زیبا با داستان آدم های شهر به دنبال عکس نوشته، پروفایل و.. را مهیا کرده ایم. دنبال ما باشید.

متن درباره آدم های شهر

متن احساسی درباره آدم های شهر به دنبال عکس نوشته

شهر من بی مهربانی است هر آنچه میبینم را به من میدهد، گاهی در این گیر و دار شلوغی اش زیبایی میبینم و گاهی نکبت و شلوغی شهر من بی مهربانی است اما عادل، هر چه را من به او نسبت میدهم به من پس میدهد، بازتاب خودم را به من علامت میدهد، آهااای شهر بی مهربانی من کمی حوصله کن آآرام تر برو شاید دید من از سر نسبت دادن به تو نباشد شاید دید من خستگی کوتاهی از این همه هیاهوست،
شهر من کمی آهسته تر، کمی آرام تر….بین حرکت نجومی دود ها زمان بده ما هم غر بزنیم.

***

متن درباره شکست عشقی

***

جوری دوستت دارم

که انگار در این شهر فقط همین یک نفر موجود است

و انگار مرا خدا به دوست داشتنت اجبار کرده !

راهی ندارم

جز این که دوستت داشته باشم

***

متن احساسی دوری از تو

***

من تمام شهرهای تخریب شده ام

سربازهای بسیاری در چشم هایم شکست خورده اند

و بغل تو تنها جای دنیاست که هنوز دوستش دارم.

مرا ببخش که غمگینم و زمانی می گویم

دوستت دارم گریه ام می گیرد…

مرا ببخش که فقط می نویسم

و کاری از دستم بر نمی آید

***

متن درباره تنهایی

***

دلم از راه پُره
دلم از خونه پُره
دلم از مردم شهر
دلم از هرکسی‌که
جاتو می‌دونه پُره…

***

متن درباره شهر شلوغ

***

من انس کرده ام هر صبــح… قبل از دوباره شدن چشمانم دوستت داشته باشم و برایم مهم نباشد

که تو در کجای این شهر شلوغ به یاد بردن کردنم مشغولی…

متن درباره دنیای نامرد

متن احساسی زیبا

***

غریبه ام با این خیابونا..
من از تمام شهر بیزارم..
از هر چی رابطس میترسم..
‏”‏از هر چی عشقه من طلبکارم‏”‏…

***

عکس نوشته درباره آدم های شهر

***

گاهی آنقدر دلم از زندگی سیر می‌شود که

می‌خواهم تا سقف آسمان پرواز کنم

و رویش بلند بکشم یواش و راحت،

همانند ماهی حوضمان که چند روزی است که

روی آب شناور است

***

استوری درباره تنهایی

***

شهر
باغِ وحشِ بزرگی ست
در هر خانه
تعدادی انسان زندانی اند…

***

کپشن درباره عشق یک طرفه

***

دست من اگر بود

تو اون سوی شهر از پا نمی افتادی

من این سوی شهراز دست نمی رفتم

دست من اگر بود

زمین آبادی داشتیم

خانه ی کوچکی

باغچه ی مملو ریحانی

اطلسی های خوش رنگی

اتاقی با پرده های آبی گلدار

و تخت دو نفره ای کنار پنجره

رو به روی درخت سیب

کنار قیل و قال گنجشک های گرامی

و هر سحر ابری

گل آفتابگردان بیداری یکدیگر می شدیم…

***

آهنگ رابطه شادمهر

دنبال ما باشید

[ad_2]