[ad_1]
عکس نوشته شهادت حضرت رقیه + متن تسلیت و عکس پروفایل شهادت حضرت رقیه س را در مجله جونی مشاهده کنید.
در روایات آمده است که امام حسین (ع) ۴دختر نیز دارد به نام های: فاطمه کبری،فاطمه صغری، سکینه ورقیه هستند.
حضرت رقیه دختر کوچک امام حسین (ع)، که ٣ یا۴سال زیادتر نداشته است.
حضرت رقیه در اتفاقی عاشورا نیز باپدر بوده است.
پس از گذشت اتفاق عاشورا دشمن همه افرادی را که زنده بودند را به اسارت بردند، در بین اون اسرا، یک دختر کوچکی نیز بود، این دختر کسی نبود، جز رقیه دختر امام حسین(ع) که الآن پس از شهید شدن پدر، با عمه ی خودحضرت زینب و بقیه افراد به سوی غذا میرفتند.
عکس نوشته شهادت حضرت رقیه
پنج صفر از ماه قمری سالروز شهادت دردانه امام حسین ع رقیه خاتون دختر سه ساله ارباب است که قلب همه
عاشقان اهل بیت را به درد می آورد.
ما در این قسمت ضمن تسلیت به ساحت مقدس عموی گرامیشان امام تاریخ عج و همه عاشقان عکس نوشته و
متن های تسلیت و عکس پروفایل اسم حضرت رقیه را منتشر کردیم خواهش داریم.
رقیـــــــــه دختـــــر سلطان بی ســــر
سفیــــــــر سرزمیـــــن نینــــــوا است
رقیـــــــــــه اون شهیــــد کوچک شـــام
نشــانش بارگـــــــاه بــا صفـــــــا است
بیـــــــا لــب بـاز کــــــن در مشـکـلاتت
رقیـــــــه بهتــرین مشکل گشـــا است
بابا شما چیزی نپرس از گوشواره
من هم از انگشتر نمی گیرم جستجو
عکس نوشته شهادت حضرت رقیه
السلام علیک یا بنت الحسین یارقیه( س)
سن حضرت رقیه س در تاریخ شهادت چقدر بود
درباره سن نازخاتون آقا امام حسین اختلاف نظر است و ما اگر تاریخ تولد وی را در نظر بگیریم ایشان سه یا چهار ساله بودند.
حضرت رقیه دخت گرامی ارباب در سال 61 سپس از مدتی ایسارت و صبر درد و سختی های اسارت و راه به شهادت رسید.
عکس نوشته شهادت حضرت رقیه
دختر سه ساله کربلا در سوریه خاکسپاری شده و مزار مقدسش در سوره قرار دارد.
…
عکس نوشته شهادت حضرت رقیه
خـــدا با ماست
ﺩﻋﺎ ﻣﯿﮑﻨﻢ …
ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ …
ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩﻡ …
ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﻪ ﻣﺎﻥ …
ﮐﺴﯽ چه ﻣﯿﺪﺍﻧﺪ …
ﺷﺎﯾﺪ ﺧﺪﺍ ﺩﺳﺘﻪ ﺟﻤﻌﯽ ﻧﮕﺎﻫﻤﺎﻥ ﮐﺮﺩ
متن تسلیت شهادت حضرت رقیه
ﺩﻋﺎ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻟﻬﺎﯾﻤﺎﻥ …
ﺑﺮﺍﯼ ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯾﻤﺎﻥ …
ﺑﺮﺍﯼ ﮔﺮﯾﻪ ﻫﺎ ﻭ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﯾﻤﺎﻥ …
ﺩﻋﺎ ﻣﯿﮑﻨﻢ …
عکس مرقد حضرت رقیه
ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺧﺪﺍﯼ ﻣﻦ!!!
ﻣﯿﺪﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﺗﺎ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺭﺍﻫﯽ ﻧﯿﺴﺖ
ﻭﻟﯽ ﺗﺎ ﺁﺳﻤﺎﻧﯽ ﺷﺪﻥ ﺭﺍﻩ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺍﺳﺖ
ﺍﯾﻦ ﺩﺳﺖ ﻫﺎﯼ ﺧﺎﻟﯽ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺗﻮ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﯿﺸﻮﺩ
ﻣﺎ ﺑﯽ ﺳﻠﯿﻘﻪ ﺍﯾﻢ، ﻃﻠﺐ ﺁﺏ ﻭ ﻧﺎﻥ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ
ﺗﻮ ﺧﻮﺩ ﺍﯼ ﺧﺰﺍﻧﻪ ﺩﺍﺭ ﺑﺨﺸﺸﻬﺎ
ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯾﻤﺎﻥ ﻣﻘدر کن
گریه نکن! خرابههای غذا، گهواره توست هزاران فرشته برایت بغل گشودهاند.
گریه نکن! ارکانِ این هنگامه، روزی بر صخرههای تاریخ نوشته خواهد شد
…
ای غذا! ای پیچیده در حرارت عصیان! محکمتر بزن این تازیانههای پی در پی را که فردا از جای تازیانهها، هزاران بهار شکوفه خواهد زد. خرابههایت، مقبره ملایکیست که بر دیوارههای تخریبِ شرم سر میکوبند
میروی و کوچکی دنیا را به طالبانش وامیگذاری. اندوهت را بر شکل خرابه میپاشی و میگذری تا به لبخندی ابدی بپیوندی
عکس نوشته شهادت حضرت رقیه + متن تسلیت و عکس پروفایل
منظور ما : عکس پروفایل اربعین و عکس پاییزی بدون متن برای پروفایل و عکس پروفایل پاییز
در خرابه در کنار حضرت زینب(س) نشسته بود. جمعی از کودکان شامی را دید که در رفت و آمد هستند.
سوال کرد: عمه جان! اینان کجا می روند؟ حضرت زینب(س)فرمود: عزیزم این ها به خانه هایشان می روند. سوال کرد: عمه! مگر ما خانه نداریم؟ فرمودند: برای چی عزیزم، خانه ما در مدینه است. تا نام مدینه را شنید، خاطرات زیبای همراهی با پدر در ذهن او آمد.
بلافاصله سوال کرد: عمه! پدرم کجاست؟ فرمود: به مسافرت رفته. کودک دیگر سخن نگفت، به گوشه خرابه رفته زانوی غم بغل گرفت و با غم و ناراحتی به خواب رفت. پاسی از شب گذشت. ظاهراً در عالم رؤیا پدر را دید. سراسیمه از خواب بیدار شد، مجدداً جستجو پدر را از عمه گرفت و دلیل جویی نمود، به گونه ای که با صدای ناله و گریه او تمام اهل خرابه به شیون و ناله پرداختند.
خبر را به یزید رساندند، دستور داد سر بریده پدرش را برایش ببرند. رأس مطهر سید الشهدا را در بین طَبَق جای داده، درون خرابه کردند و مقابل این دختر قرار دادند. سرپوش طبق را کنار زد، سر مطهر سید الشهدا را دید، سر را برداشت و د رآغوش کشید.
بر پیشانی و لبهای پدر بوسه زد و آه و ناله اش بلند تر شد، گفت: پدر جان چه کسی شکل شما را به خونت رنگین کرد؟ پدر جان چه کسی رگهای گردنت را بریده؟ پدر جان «مَن ذَالَّذی أَیتَمَنی علی صِغَرِ سِنِّیِ» چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟ پدر جان یتیم به چه کسی پناه ببرد تا عظیم بشود؟ پدر جان کاش خاک را بالش زیر سرم قرار می دادم، ولی محاسنت را خضاب شده به خونت نمی دیدم.
دختر کودک حسین(ع) اون قدر شیرین زبانی کرد و با سر پدر ناله نمود تا خاموش شد. همه خیال کردند به خواب رفته. هنگامی به جستجو او آمدند، از دنیا رفته بود. شبانه غساله آوردند، او را غسل دادند و در همان خرابه مدفون نمودند.
من رقیــــه دخترشیرین زبان شــــــــاه دینم
غنچه ی پژمرده ی بـــــــاغ امیــــرالمومنینم
هر دو عالم دردعا، نیازمند دست کوچک مــــن
تاابدحاجـــت رواگردنــــدازیک آمینــــــــــــــــم
…
زبان کوفه فراوان سخنها را پشت بابا زد
بین راه دستی گوشوار از گوش من چید و
به دور از چشمهایت زخم سیلی بر چهره ما زد
…
جرم او را کسی نمیفهمید
جرم پروانه را نمیدانند
اونچه مردم شنیده میگویند
شیوهِ جانانه را، نمیدانند
چشمها را گشوده، مینالید
در فضای نا آشناِ ویرانه
همانند شمعی که اشک میریزد
در بیصدا حزینِ یک خانه
درود بر تو و عاشورای بزرگی که در چشمهای کوچک تو کوتاه شده است.
درود بر تو که در خنکای خندیدن حسین علیهالسلام رها بودی و پا به پای آبله، زخمهایش را به جستجو.
درود بر کوچکی قدمهایت؛ به تو و خاطرات در آتش رها ماندهات.مخصوص نامه شهادت غم انگیز حضرت رقیه (درود خدا علیها)
درود بر تو که آتش، کوتاهتر از دامنت نیافت.
تو را خوبتر از غذا غریبان، زینب میشناسد و تو خوب تر از همه، غذا غریبان را.
غذا غریبان، تو را خوب میشناسد؛ تورا که اونقدر پدر پدر کردی و «یا عَمَّتِیَ و یا أُخْتَ أَبِی! أیْنَ أَبِی» گفتی تا در روشنای وجود حسین علیهالسلام فرو رفتنور شدی.
درود بر تو؛ به اون تاریخ که در هیاهوی گرد و خاک و سوار، اشک و مشک و ستیغ و تیغ، حسین علیهالسلام را در خلسه و خون و خاکستر رها دیدی.
اگر اطلاعات و یا تصاویری در این صفحه به اشتباه درج شده است در قطعه دیدگاه (پایین صفحه) اعلام کنید تا اصلاح و یا حذف شود یا اینجا کلیک کنید و به مدیر سایت پیام بدهید
[ad_2]