معمای کشتن در کنار صخره ها (شم پلیسی خودتان را امتحان کنید) • جونی

[ad_1]

معمای قتل در کنار صخره ها

مردی تند تند درون اداره پلیس شد در حالیکه پشت سر هم این جمله را تکرار میکرد ” همسرم را کشتند …. همسرم را کشتند ….” .

یکی از افراد پلیس از او سوال کرد که چه اتفاقی افتاده و قصـه از چه قرار است. مرد توضیح داد که هنگامی که دور و بر صخره های کنار دریا دنبال همسرش که چند قدمی از او عقب تر بوده قدم میزدند ، یکباره صدای رعد فراوان بلندی به گوشش رسیده.

او وحشت زده از صدای بلند، برمی گردد تا ببیند صدا از کجا بوده ! یکباره برق مهیبی مکان را روشن می کند و همسرش جیق می کشد. هنگامی که رویش را به سو همسرش برمی گرداند، می بیند که همسرش از بالای صخره ها سقوط کرده و به پایین افتاده و همان ثانیه مردی را در حال فرار می بیند .
پلیس پس از شنیدن تمامی صحبت های مرد اعلام می کند که اظهارات او دروغ بوده و او را بلافاصله به جرم کشتن همسرش دستگیر می کنند. به نظر شما پلیس چگونه می دانسته که او قاتل است ؟

****
****
****
****
****
****
****


****
****
****
****
****
****
****

پاسخ معما :
از آنجا که در وقت رعد و برق به دلیل سرعت روشنایی اول برق دیده می شود سپس صدای رعد شنیده می شود، مشخص می شود که قصـه مرد دروغ بوده چون مرد ادعا کرده بود که ابتدا صدا را شنیده و سپس روشنایی را مشاهده کرده ، به همین دلیل پلیس او را دستگیر کرده .

[ad_2]