[ad_1]
صفحه اقتصاد– قسمت معدن، یکی از قسمت های اقتصاد ایران بوده و متولی این قسمت وزارت صنعت، معدن و معامله است. در قسمت معدن، میزان استخراج مواد معدنی از رقم 150 میلیون تُن در سال 1383 به رقم 230 میلیون بدن در سال 1387 رسید. در حال آماده و طبق گفته مقامات ارشد وزارت صنعت و معدن، میزان استخراج مواد معدنی به حدود 500 میلیون بدن در سال افزایش پیدا کرده و تولید فولاد ناپخته در حد 27 میلیون بدن در سال 1400 بوده است.
در گفتگوی «صفحه اقتصاد» با پزشک داریوش اسماعیلی (عضو فعلی هیأت مدیره شرکت معدنی و صنعتی گل گهر)، افزایش استخراج مواد معدنی در دهه های اخیر و وضعیت تولید فولاد ناپخته و هدفگذاری انجام شده در قطعه طرح جامع فولاد به گفت و گو گذاشته شده.
اسماعیلی که استاد دانشگاه بوده، در دو دوره نماینده مجلس شده و در بهمن سال 1398 به نام معاون امور معادن و صنایع معدنی انتخاب شد. سپس از اون، او به نام عضو هیأت مدیره سازمان اقتصادی کوثر و عضو هیأت مدیره شرکت معدنی و صنعتی گل گهر منصوب شده است.
*****
*بنا به اطلاعاتی که وجود دارد در سال 1383 در حد 150 میلیون تُن استخراج ذخایر معدنی در سرزمین داشته ایم و الان و بر پایه گفته آقای فاطمی امین، وزیر صنعت، معدن و معامله، کل استخراج ذخایر معدنی به 500 میلیون بدن در سال رسیده است.
از نظر شما که یک وقت هم معاون امور معدنی این وزارتخانه بوده اید، آیا چند برابر شدن میزان استخراج و برداشت مواد معدنی در وقت دو دهه اخیر، رضایت قسمت است؟
-این مقدار استخراج مواد معدنی، قطعاً رضایت قسمت نیست. برای چی که ما به قسمت معدن و به دنبال اون صنایع مدنی، اون طور که شایسته هست، دید مثبت و عملیاتی نداشته ایم. صحیح است که ما الان شاید 500 میلیون بدن یا بیش از 500 میلیون بدن، مواد معدنی برداشت می کنیم ولی ظرفیت های بالقوه سرزمین ما، بیش از این مقدار استخراج است
البته استخراج 500 میلیون بدن مواد معدنی در سال، شامل همه نوع مواد معدنی است. به هر حال، ما امیدواریم تلاش ها در جهتی باشد که هم در قسمت اکتشاف و هم در قسمت استخراج مواد معدنی، قدم های اساسی برداشته شود و میزان استخراج مواد معدنی سرزمین ما افزایش پیدا کند.
*کشورهای دیگر که از نظر داشتن ذخایر معدنی، غنی هستند احتمالاً در همین سال ها چه تحولاتی داشته اند و در این وقت چقدر توانسته اند مواد معدنی بیش تری را استخراج کنند؟
در کشورهای دیگر، دولت ها برخی وظایف حاکمیتی دارد و دولت ها، اون وظایف را انجام می دهند. برای مثال، انجام ژئوفیزیک هوایی، تهیه نقشه های زمین شناسی و اکتشافات عمومی، در حیطه اختیار دولت بوده و بقیه کارها باید به قسمت خصوصی سپرده شود. تقریباً همه کوشش های اکتشافی در کشورهای عظیم و موفقی همانند استرالیا و شیلی و کشورهای پیشتاز دیگر، توسط قسمت خصوصی انجام می شود.
عظیم ترین مساله و مشکل در سرزمین ما نسبت به کشورهای دیگر که از پتانسیل های معدنی حداقل مشابه با ما برخوردار هستند، گفت و گو اکتشاف معادن است. متاسفانه در سرزمین ما به طور مطلوب به داستان اکتشاف توجه نشده و در نتیجه اکتشاف معدنی به خوبی انجام نشده. شاید مهم ترین سبب این وضع، این است که سازمان های حاکمیتی در حوزه معدن، کارهای اصلی خودشان را انجام نداده اند.
*نحوه عملکرد سازمان های حاکمیتی مرتبط با حوزه معدن چگونه هست که نسبت به عملکرد آنها انتقاد می کنید؟
-ما یک سازمان در زیر مجموعه وزارت صنعت و معدن داریم به نام «سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی سرزمین» که وظیفه اون تهیه نقشه های زمین شناسی و انجام اکتشافات عمومی است. در این وقت، این سازمان به طور کامل از راه قانونی خودش خارج شده و در این وقت اگر زمینه برایش آماده می شد حتی بنگاه داری می کرد.
سازمان زمین شناسی به جای کارهای حاکمیتی، به سمتی رفته که تأییدیه کشف محدوده های معدنی می گیرد و آنها را به مزایده می گذارد. در صورتی که این نوع کارها، فاصله گرفتن سازمان زمین شناسی، از اکتشاف معدن است. برای چی که یک سازمان دولتی، برخلاف اساسنامه تاسیس خودش اقدام کرده و چنین کاری انجام می دهد.
البته ایمیدرو هم، از یک جهت دیگر همین کارها را انجام داده است. اگر به نام سازمان ایمیدرو دید کنیم نام اون «توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران» است. یکی از مهم ترین وظایف این سازمان، این است که در راه نوسازی معادن، نوسازی صنایع معدنی و پشتیبانی کردن از قسمت خصوصی، قدم بردارد. در حالی که ایمیدرو، در عمل به رقیب قسمت خصوصی تبدیل شده.
حتی ایمیدرو، در رقابت خودش با قسمت خصوصی، راه درستی را طی نمی کند. به نام مثال به تداخل وظایف سازمان زمین شناسی و ایمیدرو دید کنید. سازمان زمین شناسی باید تا حد اکتشافات عمومی نزد بیاید ولی تا مرحله تأییدیه کشف معدن می رود و حتی اگر به اون اجازه می دادند تا مرحله استفاده برداری از معادن نزد می رفت.
از سو دیگر، ایمیدرو از ابتدا یعنی از تهیه نقشه زمین شناسی شروع می کند و اکتشافات عمومی را انجام می دهد. این سازمان، حتی می خواهد برای تولید ورق های فولادی اقدام کند که در صنعت ماشین کاربرد دارد.
در سرزمین ما، قسمت خصوصی هنوز هم، حداقل در حوزه صنایع معدنی، جایگاهی ندارد. تعداد محدوده های اکتشافی که به نام محدوده معدنی، در اختیار ایمیدرو و سازمان زمین شناسی قرار دارد، فراوان است. قسمت خصوصی ایران می گوید این کارها را به ما واگذار کنید. با این حال، انجام این کارها را به قسمت خصوصی نمی دهند و این سازمان های دولتی، خودشان این کارها را انجام می دهند.
من فکر می کنم عظیم ترین تفاوت ما با کشورهای دیگر و دلیل عقب افتادگی و عقب ماندن ما، این است که سازمان های دولتی و شرکت های دولتی ایران که باید کار حاکمیتی انجام بدهند و زمینه را برای کوشش قسمت خصوصی آماده کنند، خودشان تصدی گری می کنند و در نتیجه، موقعیت جدی برای ورود جدی قسمت خصوصی آماده نیست.
*آیا این نوع مشکلات به مدیران ایمیدرو و سازمان زمین شناسی برمی گردد یا این که مقامات وزارتخانه و دولت چندان تمایل ندارند که شرکت های دولتی را واگذار کنند و تصدی گری را رها کنند؟
-با توجه به این که در دو مقطع زمانی مختلف، بنده در مجلس و وزارت صنعت و معدن، وظیفه داشته ام برداشت من این است که دولت ها می خواستند و می خواهند این کارها را به قسمت خصوصی واگذار کنند و به قسمت خصوصی میدان بدهند.
متاسفانه سازمان های بزرگی همانند ایمیدرو هستند که قلب به انجام این کار نمی دهند و نمی توانند خودشان را قانع کنند که این کارها را واگذار کنند. دولت به ایمیدرو و بقیه سازمان های دولتی فشار آورده که شرکت ها و ثروت های خودشان را واگذار کنند و همه آنها را از راه مزایده و زیر نظر سازمان خصوصی سازی، به قسمت خصوصی بدهند.
برای مثال، بررسی کنید که ایمیدرو در مورد معدن طلای تکاب چه کار کرده است. ایمیدرو، معدن طلا را برای خودش نگه داشته و کارخانه را برای واگذاری معرفی کرده است. البته با این کارها می شود فقط دولت را به اصطلاح گول زد چون سازمان خصوصی سازی از جزئیات کار باخبر نیست.
در مورد معدن سنگ آهن سنگان خواف باید بگویم که مثلاً به ایمیدرو گفته شده که برای چی معدن سنگان را واگذار نمی کنی. ایمیدرو در پاسخ گفته که تعهد ویژه نسبت به کارخانه ای که ساختن شده دارد و نمی تواند اون را واگذار کند.
این سخن مدیران ایمیدرو صحیح نیست ولی همین کارها در مورد معدن طلای تکاب انجام شده. اگر قرار است واگذاری انجام شود باید معدن طلای تکاب و کارخانه ای که تاسیس شده، با هم واگذار شوند. بر این پایه، نمی خواهند واگذاری به قسمت خصوصی انجام شود. متاسفانه بافت سازمان های دولتی، طوری است که به نگه داشتن شرکت های دولتی در زیرمجموعه دولت علاقه مند هستند و نمی خواهند آنها را واگذار کنند.
*از 500 میلیون بدن استخراج مواد معدنی، حدود 100 میلیون بدن اون مربوط به استخراج سنگ آهن بوده و بقیه اون مربوط به ذخایر معدنی دیگر از جمله مس و سرب و روی است. وضعیت دو حوزه کلی معادن سنگ آهن و سایر معادن چگونه است؟
-همان 100 میلیون بدن استخراج سنگ آهن، نسبت به نیازی که داریم فراوان کم هست و مخصوصاً اگر دید رو به جلو داشته باشیم. ما اگر اهداف چشم انداز سال 1404 را در نظر بگیریم، برای تولید 55 میلیون بدن فولاد، نیاز به استخراج 160 میلیون بدن سنگ آهن داریم.
به هر حال، دولت باید در این زمینه کمک کند و ایمیدرو، جایی که می تواند ورود کند این است که پیمانکاران بزرگی ساختن شوند تا برای استخراج 150 الی 160 میلیون بدن سنگ آهن اقدام کنند.
ما اگر بخواهیم همین الان 150 میلیون بدن سنگ آهن استخراج کنیم، امکان اون را نداریم و هیچ پیمانکار و مجموعه ای نمی تواند فوراً این حجم عظیم سنگ آهن را تولید کند. بنابراین در این قطعه، نیاز به نیرومند و نیاز به حمایت قسمت خصوصی توسط دولت و خصوصاً ایمیدرو وجود دارد.
در روزهای اخیر که سیاست های کلی برنامه هفتم توسعه، توسط رتبه معظم رهبری ابلاغ شده، بر اجرای پروژه های عظیم تاکید شده. به نظر من، قطعاً و حتماً یکی از این پروژه های عظیم، می تواند در قسمت معدن یعنی همین اکتشاف و استخراج در عمق زمین باشد.
اگر ما بتوانیم داستان اکتشاف در عمق را در برنامه هفتم توسعه بیاوریم، یک قدم اساسی برداشته ایم. برای چی که اگر ما به فکر استخراج سنگ آهن برای شرکت های تولید فولاد نباشیم، ظلم آشکاری به مردم و سرزمین شده. به سبب این که در 10 تا 12 سال آینده، به سبب نبود سنگ آهن، کارخانه های فولادی تاسیس شده در ایران، به رکود و تعطیلی کشیده می شوند.
*به غیر از معادن سنگ آهن، وضعیت معادن دیگر از جمله مس چطور است؟
-معادن دیگر هم، وضعیت مشابهی دارند ولی داستان استخراج سنگ آهن بیش تر در تیررس قرار گرفته و سیبل شده. دلیل اون هم، این است که صنایع معدنی توسط قسمت خصوصی و شرکت های به اصطلاح خصولتی (خصوصی- دولتی) ساختن شده اند. لذا ضرورت تامین سنگ آهن، بیش تر حس می شود.
در ارتباط با ماده معدنی کرومیت باید بگویم که ما معادن کرومیت زیادی در سرزمین داریم و می توانیم مقدار زیادی استخراج کنیم ولی در زمینه استخراج کرومیت به طور جدی عمل نکرده ایم. سازمان های توسعه ای از قبیل سازمان زمین شناسی و ایمیدرو، باید مقدمات کار را به طور جدی آماده کنند تا قسمت خصوصی به این حوزه ورود کند.
معادن مس نیز، همین طور بوده و با یک حرکت مثبت در سیستان و بلوچستان اتفاقات مثبتی در حوزه های استخراج مس و طلا چهره داده است. در مورد معادن سرب و روی هم، همین طور است.
به هر حال، در مورد استخراج مواد معدنی مختلف نیاز به کار داریم و نیاز به توجه مخصوص داریم تا زمینه برای وجود جدی قسمت خصوصی آماده شود. بنده از تاریخ وجود در مجلس، اعتقاد داشته و دارم که اگر به قسمت معدن توجه کنیم، اقتصاد معدنی می تواند موتور اصلی و پیشران اقتصاد سرزمین ما باشد.
*در طرح جامع فولاد سرزمین که جنابعالی هم در تهیه اون نقش داشته اید تاکید بر تولید 55 میلیون فولاد و استخراج 160 میلیون تُن سنگ آهن در سال 1401 شمسی شده. در حال آماده استخراج 100 میلیون بدن سنگ آهن در سال انجام می شود و تولید فولاد از 30 میلیون بدن سال 1399 به 27.9 میلیون بدن در سال 1400 کاهش پیدا کرده که 8 درصد کاهش است.
در سال قبل یک مقدار کاهش تولید فولاد ناپخته داشته ایم. با این حال آیا ممکن است از حدود 28 میلیون بدن تولید فولاد فعلی دوباره رشد اتفاق بیفتد و به 55 میلیون بدن تولید فولاد نزدیک شویم؟
-حتماً این اتفاق می تواند چهره بدهد و حتماً زمینه تحقق این هدف وجود دارد. تا زمانی که درجه های مهم سرزمین در قسمت معدن و صنایع معدنی سرزمین در اختیار اهل این حوزه و متخصصان این حوزه نباشد، صبر هم نباید داشت. به هر حال، مدیران، متخصصان، مالک نظران و کسانی که سال های سال به طور واقعی در حوزه معدن کوشش کرده اند یا در قسمت آزمایشگاهی، کوشش های آزمایشگاهی در حوزه معدن انجام داده اند، دید کامل و جامعی نسبت به قسمت معدن دارند.
اگر این نوع افراد در وظیفه های مهم و اثرگذار قرار بگیرند، حتماً وضعیت رو به رشدی خواهیم داشت. برای مثال، چند سال قبل فولاد رشد قابل توجهی داشت و مگر چه تفاوتی نسبت به سال قبل اتفاق افتاده است.
بنابراین از نظر پتاسنیل، این پتانسیل در سرزمین وجود دارد و از نظر امکان انجام، این کار امکان انجام داد ولی باید با برنامه بود و باید از افراد مالک نظر، دلسوز و کسانی که از نظر علمی و تخصصی تجربه دارند، استفاده شود. در این شکل، امکان توسعه وجود خواهد داشت.
*در حال آماده باید به تولید مثلاً 40 میلیون بدن می رسیدیم تا در سال های سپس و سال 1404 تولید 55 میلیون بدن فولاد در سال تحقق پیدا کند. الان که حدود 27.9 میلیون بدن تولید شده، میزان تولید باید دو برابر شود یا صد در صد افزایش باید اتفاق بیفتد.
آیا ممکن است در وقت دو و نیم سال آینده، این حرکت عظیم و دو برابر شدن تولید فولاد پژوهشگر شود؟
-در اون طرح که از 55 میلیون بدن صحبت شده، ساختن ظرفیت 55 میلیون بدن هست و نه تولید 55 میلیون بدن. الان ظرفیت ساختن شده برای تولید شمش فولاد باید 40 میلیون بدن باشد. تا جایی که من اطلاع دارم طرح های فولادی بیش از 70 تا 80 درصد پیشرفت فیزیکی داشته اند.
بنابراین تا سال 1404 می توانیم اگر به ظرفیت تولید 55 میلیون بدن نرسیم حداقل به ظرفیت تولید 50 میلیون بدن فولاد برسیم. در این زمینه شرکت های مختلف این ظرفیت تولید را ساختن کرده اند ولی معمول این است که تا حد 70 الی 80 درصد ظرفیت تولید، می توان تولید داشت.
شرکت های فولادی در این حد تولید فولاد خواهند داشت ولی با توجه به این که در سال 1400 یک مقدار کاهش تولید داشته ایم، نمی توانیم به اون هدف برسیم. به همین سبب اعتقاد دارم که اگر ما می خواهیم برنده شویم سیاستگذاران و مجریان این طرح ها باید افراد مالک نظر و دلسوز را به کار بگیرند.
*یکی از دلایل کاهش تولید فولاد در ایران را به قطعی برق و گاز در سال 1400 نسبت داده اند. به نظر شما آیا واقعا، قطعی برق و گاز، نقش اساسی در کاهش تولید داشته است؟
-این داستان می تواند دلیل داشته باشد ولی اگر قطعی برق و گاز هم نداشتیم به اندازه سال قبل از اون تولید می کردیم و فقط کاهش اتفاق نمی افتاد.در حالی که مشکلات عمده ما مربوط به سیاستگذاری ، تامین سنگ آهن و نیرومند حلقه های پایین دستی بوده است.
برای مثال، قیمت کنسانتره آهن که حدود 22 تا 23 درصد قیمت شمش فولادی بود، اخیراً به 16 درصد کاهش پیدا کرده و قیمت گندُله که با نسبت 26 تا 27 درصد خورشید فولادی معامله می شد به زیر 20 درصد آمده و حدود 18 درصد است.
برخی افراد این مساله را به رکود در دنیا و جنگ اوکراین نسبت می دهند. در حالی که الان در ایران نسبت ها کاهش پیدا کرده است. ما نمی گوییم قیمت های جهانی کاهش پیدا نکرده است. به هر حال، ما می دانیم که قیمت هر بدن شمش فولاد از 780 دلار به 470 دلار فعلی کاهش پیدا کرده ولی نسبت ها نباید تغییر کند و نباید نسبت مربوط به قیمت خرید کنسانتره و گندله تغییر کند.
تا زمانی که این طور دستکاری ها در قیمت اتفاق می افتد و تا زمانی که نفوذ می شود و نسبت ها را کاهش می دهند، رغبتی به سو تولید سنگ آهن و کنسانتره آهن و همچنین اکتشافات معدنی پبدا نمی شود.
در این حالت، هر کسی بتواند واحدهای بالادستی را در اختیار بگیرد، چند برابر قسمت های پایین تر مقل استخراج معدنی سود می کند. اساساً اکتشاف، ریسک زیادی دارد و هنگامی که این طور است برای چی یک اندوخته گذار باید در قسمت معدن ریسک کند. بنابراین، کاهش دادن نسبت های مرتبط با قیمت خرید سنگ آهن و گندُله، قابل قبول نیست و سیاستگذاران باید در این زمینه ورود کنند، نقشه راه ارائه کنند و تدبیر کنند.
هنگامی تدبیر نشود یعنی این که مثلاً دو سال دیگر، همان کسانی که در حوزه اکتشاف معدن فعال بوده اند، کوشش در این حوزه را رها می کنند و به اصطلاح روز از جدید و روزی از جدید می شود.
[ad_2]